فرار از خانه

مراقب باشیم

   مراقب باشیم


خنده ایی که باعث بدبختی می شود

جک و لطیفه قومیتی

«جنگ نرم ، مردان بی ادعا میخواهد»


          یاران به " بـــسم الـلـه " گفتــــن، رد شدنـــــد از آب     من خــــــتم قـــــرآن کــــردم و درگیـــــر مردابــــــم





غواص به فرمانده اش گفت:

اگر رمز را اعلام کردی و تو آب نپریدم، من رو هول بده تو آب!

فرمانده گفت اگه مطمئن نیستی میتونی برگردی.

غواص جواب داد نه، پای حرف امام ایستادم. فقط می ترسم دلم گیر خواهر کوچولوم باشه.

آخه تو یه حادثه اقوامم رو از دست دادم

و الآن هم خواهرم رو سپردم به همسایه ها تا تو عملیات شرکت کنم.

والفجر8 ، اروند رود وحشی ، فرمانده تا داد زد یا زهرا (س)،


غواص اولین نفری بود که تو آب پرید !

حال اگر میتوانی این گونه باشی بسم الله

جنگ نرم اینگونه مردان بی ادعا میخواهد تا باازخود گذشتگی کشورشان رابه دست نااهلان نیندازند.

اللهم عجل لولیک الفرج

منبع:چفیه های بهشتی  :                                                          http://www.yaali21.blogfa.com/

در جنگ نرم

 


افسر ویژه جنگ نرم  منبع:  http://softwarsoldier2.blogfa.com

شخصات:

فرمت: MP3

زمان: 4 دقیقه


دانلود فایل با 2 سرور متفاوت

Download| PicoFile|1 MB

Download| PersianGig|1 MB

Download| UploadPa|1 MB

ایمان

http://emamali-group.persiangig.com/image/42.jpg

لازمه جنگ نرم

http://emamali-group.persiangig.com/image/66.jpg

دانلود 50 کلیپ با موضوعات بصیرت،فتنه،خواص،جنگ نرم و... منبع:http://www.mobarez-88.blogfa.com


http://jangnarm.com/uploads/51_253_jangnarm.com.parvandehbasirat.jpg


50 کلیپ با موضوعات بصیرت،فتنه،خواص،جنگ نرم و...
بیانات مقام معظم رهبری به عنوان عقبه تئوریک و نقشه راهبردی کلان برای دولت و امت اسلامی بی شک دارای اهمیت فراوانی است و هر اقدامی در جهت نشر بیانات معظم له در واقع بهترین مدل آگاه سازی جهت مقابله با جنگ نرم دشمنان انقلاب اسلامی می باشد.فتیان در این راستا،مجموعه 94 کلیپ تصویری حاوی جملات کلیدی مقام معظم رهبری که از مجموعه بیانات معظم له در سال 88 انتخاب شده اند را تقدیم کاربران خود می کند.هر کدام از این بیانات می تواند در نوبه خود چراغ راه و کشتی نجات خوبی در طوفان فتنه ها باشد.این کلیپ ها با موضوعات بصیرت ،فتنه،خواص و... بوده و بر اساس کلید واژه های بکار رفته در جملات نام گذاری شده اند.کلیپ هاجهت توزیع آسان با فرمت موبایل آماده گردیده است.(با حجم میانگین 1 تا 1.5 مگابایت)

50. رسانه های استکبار
منبع »» جبهه جهاد گران مجازی


منبع اصلی کلیپ ها سایت فتیان می باشد.
در صورت خراب بودن لینک ها به سایت فتیان مراجعه نمایید.


ندایی به بی غیرتان

بگذار کسانی که دم از اسلام می زنند و مسلمان نیستند ببینند که دشمن صهیونیستی چگونه پابر سینه دختر مسلمان می گذارد
بگذار ببینند!!!
نمیدانم به غیرتشان بر نمیخورد؟
نمیدانم اینها از نسل چه کسانی هستند ؟که اینگونه بی غیرت اند
بگذار روزی را ببیند که صهیونیستها جلوی چشمشان پابرسینه ناموسشان میگذارند اما حیف بازهم بی غیرتی خود را نشان میدهند و صدایی از انها در نمیای
افسران - ندایی به بی غیرتان

« نقش جوانان در مقابله با جنگ نرم دشمن»  منبع:http://www.vahid-ko.blogfa.com

« نقش جوانان در مقابله با جنگ نرم دشمن»

 

 چکیده:

 

یکی از وجوه تمایزی دنیای امروز با زمانهای پیشین، اهمیت فزاینده قدرت نرم کشورها وتوانایی آن ها در ایجاد تغییرات ژرف، تدریجی وغیرمحسوس در نظام باورها، سبک زندگی، مذاق فرهنگی، مواضع سیاسی ونگرش ها وترجیحات اجتماعی مخاطبان مورد آماج، بااعمال تهدیدات نرم است.

 

به طور کلی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، ساختار سیاست بین الملل از وضعیت دوقطبی خارج شده  ووارد دور تازه ای شد که ویژگی آشکار آن، سیال ونامعین بودن آن است.

 

نظامی گری نوین، سلطه اقتصادی، نفوذ اطلاعاتی ویکسان سازی ایدئولوژیک؛ چهار منطقی است که پس از 11سپتامبر 2001م بر محیط امنیتی کشورهای جهان مخصوصاً کشورهای اسلامی منطقه خاورمیانه حکم می راند.

 

درمیان کشورهای خاورمیانه، ایران اسلامی به لحاظ وسعت سرزمینی، کمیت جمعیت، کیفیت نیروی انسانی، امکانات نظامی، منابع طبیعی سرشار وموقعیت جغرافیایی ممتاز ومنحصر به فرد در منطقه خاور میانه، به قدرتی کم نظیر مبدل گردیده است که از دید کارشناسان سیاسی کشورهای غربی، دیگر نمی توان با یورش نظامی وجنگ سخت آن را سرنگون کرد، بلکه تنها راه سرنگونی نظام جمهوری اسلامی؛ پیگیری مکانیسم های جنگ نرم با استفاده از سه تاکتیک دکترین مهار، نبرد رسانه ای وساماندهی وپشتیبانی از نافرمانی مدنی است.

 

کلید خوردن جنگنرم علیه ایران با این شدت در مقطع کنونی، نه تنها ریشه در تغییرات تهدیدات امنیتی دارد بلکه مهمتر از آن، ناشی از حس تنفر از آمریکا در جهان است که به نظر سران کاخ سفید، ایران مرکز اصلی این ایجاد تنفر وگسترش آن است.

 

به اعتقاد بسیاری از سیاست مداران واستراتژیست های دنیای سیاست؛ با فروریختن دیوار برلین، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، رشد لجام گسیخته جهانی شدن اقتصاد، ناتوانی دولت – ملت وانقلاب ارتباطات، شکل گرفتن تهدیدات جدید امنیتی که نه تنها فرامرزی نبوده بلکه مبهم ونامشخص هستند، محیط امنیتی نظام بین المللی تغییری اساسی یافته است.

 

دراین زمان بود که تأکید بر افزایش قدرت فرهنگی وهویتی به عنوان مبنای اساسی برای قدرت ملی وپیروزی در جبهه « جنگ نرم» به عنوان مواجهه نوین ابرقدرت های جهانی مطرح شد ولذا با توجه به این مهم، برنامه ریزان واستراتژیست های نظامی وفرهنگی دریافتند که هیچ کشوری نمی تواند بدون برنامه ریزی وتدابیر از پیش طرح ریزی شده، برخورد مناسبی با پدیده ها وتهدیدات نوظهور عرصه قدرت وامنیت داشته باشد.

 

برکسی پوشیده نیست که تغییر گفتمان امنیتی جامعه بین الملل وبسط مفهومی وساختاری در مفهوم امنیت، به عنوان مناقشه بر انگیز ترین مفهوم در عصر جدید وبه ویژه پس از حادثه 11 سپتامبر، شناخت ابعاد مختلف این مواجهه جدیددر فضای سیاست بین الملل، به منظور موازنه جدید قدرت های منطقه ای وبین المللی را امری لازم وضروری ساخته است.

 

دراین مقاله سعی ما براین است تا با بررسی مبانی جنگ نرم، شناسایی استراتژی ها وتاکتیک های عملیاتی این مواجهه، علت تغییرفضای معارضات بین المللی رابررسی کرده وهمچنین با تکیه بر نقش نسل جوان به عنوان رزمندگان خط مقدم جبهه جنگ نرم، راهکارها وپیشنهاداتی را جهت اتخاذ رویکردی مناسب در جهت پدافند حملات ومواجهات فرهنگی ارائه دهیم تا ضمن حفظ کیان ارزشی وفرهنگی جامعه خود، بتوان پیروز نبرد جبهه جنگ نرم باشیم.

 

واژگان کلیدیجنگ نرم، امنیت نرم، قدرت نرم، تهدید نرم، تروریسم سایبری، جوانان وجنگ نرم

 

 

 

 

 

 

مقدمه:

 

موضوع جنگ نرم چندین بار در فرمایشات امام خامنه ای « حفظه الله» مورد تأکید قرار گرفته است وهمگان را به فهم ودرک درست این جنگ فراخوانده وهمواره عنوان داشته اند که نظام اسلامی با جنگ نرم مواجه شده است.

 

حضرت امام خامنه ای؛ ماهیت جنگ نرم کنونی نظام سلطه علیه انقلاب ونظام اسلامی را اینگونه تشریح می کنند:« یکی از مسئولان طراز اول رژیم صهیونیستی اسرائیل، توصیه ای به آمریکائی ها کرد. این توصیه کاملاً در مطبوعات خارجی واینترنت منعکس شد وامر پنهانی ومخفیانه ای نیست. توصیه ی وی به آمریکائی ها این بود که بیهوده وقت خود را باعراق وکره شمالی وکشورهایی از این قبیل تلف نکنید. مسأله اصلی شما ایران است. اگر خاورمیانه را میخواهید، وقتتان را مصروف عراق نکنید، سراغ ایران بروید، کانون وسرچشمه آن جاست.

اما ایران مثل عراق وکره شمالی وافغانستان نیست که بتوان با حمله نظامی آن را تسخیر کرد. نظام وحکومت اسلامی متکی به مردم است، مردم آن را حفظ کرده اند، باید کاری کنید که مردم آن را رها کنند.

راهش این است که مردم را با ترویج فرهنگ وادبیات غربی وفرهنگ وتربیت آمریکائی، به واگرایی نسبت به دین وسنت وتاریخشان سوق داد. وقتی مردم، این تعلقات را رها کردند، بعد از چند سال بدون اینکه سرمایه ای مصرف کنید، با یک حمله وتحرک احیاناً نظامی مختصر، می توانید این مانع بزرگ یعنی نظام اسلامی را از سر راه بردارید»

 

همان گونه که مقام عظمای ولایت بارها براهمیت جنگ نرم ودشمنانی که تا دندان خود را برای مقابله با ایران اسلامی مسلح ساخته اند؛تأکید ورزیده اند، ودر این اظهار نظر سران طراز اول رژیم صهیونیستی مشهود است، برنامه ریزی دشمن برای از بین بردن منابع امنیت زای فرهنگ اسلامی مشهود وواضح است، لذا کشور ما نیز بایستی با برنامه ریزی دقیق وجامع وتدوین استراتژی های مناسب، به مواجهه با این فتنه دشمن بپردازد.

 

به واقع جنگ نرم که شامل مجموعه تهدیدات نرم افزاری را در الگوی امنیت نرم تشکیل می دهد که آماج اصلی آن؛ موضوعات مرجع نرم است، عرصه ی مواجهه ای را رقم زده است که در آن ابزارهای فراوانی مورد استفاده قرار می گیردو تمامی سعی بازی گران این عرصه، غلبه وتسلط بر فرهنگ و ارزشهای جامعه مورد تهدید است ولذاست که مجهز شدن رزمندگان این عرصه به توانش فرهنگی مورد نیاز به  منظور افزایش قدرت مانور فرهنگی در جبهه جنگ نرم، امری ضروری ولازم است.

جنگ نرم و زمینه شکل گیری آن

 

مفهوم جنگ نرم توسط کمیته خطر جاری ، در سالهای پایانی دهه 1980 طراحی گردید.

 

این کمیته در اوج جنگ سرد ودر دهه 1970 با مشارکت استادان برجسته علوم سیاسی ومدیران سابقه دار سازمان سیا وپنتاگون تأسیس گردید.

 

در تعریف جنگ نرم به طور اختصار می توان عنوان داشت: « جنگ نرم در برابر جنگ سخت تعریف می شود ودر حقیقت شامل هرگونه اقدام روانی وتبلیغات رسانه ای است که جامعه هدف یاگروه هدف را نشانه می گیرد وبدون درگیری نظامی وگشوده شدن آتش، رقیب را به انفعال یا شکست وا می دارد.

 

در جنگ نرم تلاش بر این است تا به مراکز ثقل موضوعات مرجع امنیت نرم یعنی مشروعیت نظام سیاسی، وحدت وتمامیت ملی کشور، اعتماد ملی، وفاق ملی- سیاسی که خود از منابع بسیار مهم سرمایه اجتماعی هستند، صدمه  وارد شود؛ یعنی تلاش می شود تا حد امکان میزان رضایت مردم نسبت به کارایی نظام کاهش یابد.

 

جنگ نرم کلیه مؤلفه های یک جنگ تمام عیار را برای شکست دادن دشمن داراست وبا هدف گذاری بر روی فرهنگ وعقاید جامعه هدف، با حالتی خزنده، فریبکارانه وغیر شفاف سعی دارد آن ها را از پیشینه های فرهنگی- تمدنی خویش دور ساخته وبا جایگزینی الگوهای مورد نظر خویش، پروژه مسخ فرهنگی جوامع هدف را به سرانجام مطلوب برساند.

 

اگر چه عوارض وپیامدهای جنگ سخت به شکل تلفات جانی ومالی وازبین رفتن سرمایه های ملی قابل مشاهده است؛ اما درجنگ نرم به دلیل ماهیت فرهنگی وایدئولوژیک آن، عوارض عمدتاً قابل مشاهده نیست واز دیگر سو چون بسیاری از آماج این حملات از ماهیت آن ناآگاه بوده ونسبت به فرآیند وخسارات آن اطلاع کافی ندارند، لذا عنوان می گردد که جگ نرم در روش خود نرم افزاری ودر پیامد غیر کشنده است وباعث الگوسوزی وآرمان سوزی وجایگزینی آرمان های جدید والگوهای نوین وبه عبارت دیگر الگو سازی می شود.

 

همان گونه که بر آگاهان امر پوشیده نیست، هدف منازعات نرم؛ تسخیر آوردگاههای جنگ نرم یعنی اذهان وقلوب است، چراکه ذهن وقلب مرکز انتقال داده ها واطلاعات ومکان انباشت نظریات وایدئولوژی ها می باشد وبه همین دلیل است که ژوزف نای عنوان می دارد: « درجنگ نرم، عامل تهدید به دنبال فراهم کردن الگوهای اقناعی است وتلاش می کند که مخاطب خود را به گونه ای تحت تأثیر قرار دهد که ترجیحات واولویت های خود را مطابق خواسته های عامل تهدید، فهم ودرک کند».

به همین دلیل است که اگر عامل تهدید بتواند دراین فاز عملیاتی، به هدف های از پیش طراحی شده برنامه های خود دست یابد، توانسته است گام بلندی در بی محتواسازی فرهنگ بومی جامعه آماج وجایگزینی انگاره های مورد نظر خودبرداشته و نسل جدیدی پرورش خواهند یافت که ازنظر فکر وفرهنگ زندگی خود، کاملاً با فرهنگ وایدئولوژی عامل تهدید منطبق شده اند وبدین ترتیب پیاده نظامی خواهند بود که دستورات وبرنامه های فرهنگی وسیاسی مد نظر عامل تهدید را مو به مو به اجرا در خواهند آورد.

 

به بیان کالبرایت« جنگ نرم در صورتی شکل می گیرد که کسانی که به آن تن در می دهند، اساساً احساس وادراک تهدید از آن را نداشته باشندبلکه آن را مطلوب خود وتسلیم شدن در برابر آن را اولویت خود بدانند.این اولویت می تواند به عمد یا ترغیب، آموزش وپرورش وفرهنگ سازی انجام شود.این گونه از تهدید نرم که درواقع نقطه مقابل قدرت شرطی است، با تغییر اعتقادات افراد وملت ها، اساسی ترین کارکردها را در حکومت، اقتصاد، سیاست و.... کشورها ایفا می کند.»

 

همان گونه که دربیان این نظریه پرداز حوزه جنگ نرم مشهود است؛ مردم جامعه آماج ، نسبت به فرآیندوخسارات این مقابله، نا آشنا وبا اثرات آن بیگانه اند ولذاست که  آموزش وتربیت نیروهای خبره به منظور پدافند این حملات امری ضروری است.

 

فروغی نیا یکی دیگراز نظریه پردازان عرصه جنگ نرم در ارتباط با ماهیت این پدیده این گونه عنوان می دارد:« از آن جایی که جنگ نرم در مراحل تکوین، به دلیل ماهیت ذهنی وانتزاعی آن؛ چندان جلب توجه نمی کند ودر واقع جمعی از کارگزاران نظام سیاسی، اساساً وضعیت موجود را وضعیتی کاملاً عادی تلقی می کنند، لذا تهدیدنرم به صورت خفته ومستور در حوزه مورد نظر پیشروی کرده ودر جایگاه های نرم نظام از قبیل: هویت، فرهنگ، مشروعیت،مشارکت سیاسی، کارآمدی و...، به اندازه ای پیشرفت کرده که در موقع تجلی ونمودار شدن تهدید، به دلیل اینکه زیر ساخت های نرم افزاری مدیریت امنیت ملی را به چالش کشیده، امکان مدیریت تهدید را در عرصه های نرم وسخت در حد قابل توجهی کاهش می دهد»

 

آنچه در سخن فروغی نیا بیشتر به آن پرداخته شده است ونمود فراوان تری در نظریات وی دارد، غفلت مدیران که در واقع برنامه ریزان جامعه هستند ودر مواجهات نرم نقش ویژه ای دارند، می باشد که در نتیجه باعث شکل گیری نظام های ساختاری مدیریتی بر اساس برنامه های عامل تهدید می باشد که در این صورت، دیگر تمام ساخت ها وعوامل درون یک نظام، آغوش خود را بر استیلای فرهنگی وعقیدتی دشمن خواهند گشود.

 

همان گونه که پیشتر اشاره شد، بسترهای حرکت وپیشروی جنگ نرم دارای مؤلفه های بسیاری است که همه آن ها بر حول محور انقطاع توده های مردم از آرمان ها ووابستگی های فرهنگی- تمدنی خود می باشد وسعی براین است تا با جدا ساختن توده های مردم از حاکمیت وایجاد دوگانگی درون حاکمیتی وچالش های متقابل حاکمیت با مردم ومردم با حاکمیت، برنامه های خود را عملیاتی ساخته وبه یگانه هدف خود که همانا بی محتوایی فرهنگی، استحاله، براندازی نرم وفروپاشی حاکمیت است، دست یازد.

 

علاوه بر اهداف فوق؛ گفتمان سازی، مرجع سازی، تغییر الگوی مصرف رسانه ای، نخبه سازی مصنوعی وسلطه اطلاعاتی از مهمترین وراهبردی ترین اهداف میان برد وواسطه ای جنگ نرم می باشد که بسته به مراحل اجرای نقشه راه تدوین شده واستراتژی های مقابله ای، به مرحله اجرا در خواهند آمد تا عامل تهدید به اهداف از پیش طراحی شده دست یابد.

 

راهیان نور؛ پاتک فرهنگی بسیج در جنگ نرم  منبع:http://sepehr110.persianblog.ir

استقبال چشم‌گیری که در چند سال اخیر از کاروان‌های راهیان نور بعمل آمده، مهر تاییدی است بر قداست و پاکی دل جوانانی که امروز انقلاب اسلامی ایران به برکت خلوص دل آنها سرزنده است.


یان نور نام کاروان‌های زیارتی است که هر ساله برای پاسداشت مقام شهدا و آشنایی نسل جوان با رشادت‌های جوانان دهه‌های 50 و 60 به مناطق جنگی جنوب و جنوب غرب کشور می‌روند.

فصل تابستان بهترین زمان برای سفر به مناطق جنگی در غرب کشور و تعطیلات نوروز نیز برای سفر به مناطق جنگی جنوب کشور انتخاب می‌شوند و بنیاد حفظ و نشر ارزش های دفاع مقدس متولی اصلی این اردوهاست.

فلسفه راهیان نور چیست؟

انتقال فرهنگ ایثار، شجاعت و شهادت به اقشار مختلف جامعه به ویژه افرادی که در مناطق عملیاتی جنوب کشور حضور می‌یابند از مهم‌ترین اهداف و مأموریت‌های اصلی برپایی اردوهای راهیان ‌نور در کشور است.

اردوهای راهیان ‌نور از اثر بخش‌ترین، اثرگذارترین و مهم‌ترین مؤلفه‌های ترویج فرهنگ شهادت و ایثار در جامعه است و طبیعی است که اقشار مختلف جامعه با اعزام به این اردوها می‌توانند بیشتر با این فرهنگ آشنا شوند.

عباس برزگر مسئول قرارگاه راهیان‌ نور سپاه صاحب‌الامر (عج) انتقال روحیه شجاعت، ایثار،‌ از خودگذشتگی و فداکاری شهدا، جانبازان و رزمندگان در هشت سال دفاع مقدس به مردم را از مهم‌ترین اهداف برپایی اردوهای راهیان نور عنوان و بیان کرد: اقشار مختلف جامعه از جمله جوانان و نوجوانان می‌توانند با حضور در مناطق عملیاتی جنوب کشور بیشتر با این روحیه آشنا شوند.

برزگر با بیان اینکه شهدا، جانبازان و رزمندگان در هشت سال دفاع مقدس زحمات و سختی‌های فراونی را تحمل کردند، گفت: مردم برای آشنایی بیشتر با تلاش‌های آنان در جنگ تحمیلی باید در مناطق عملیاتی جنوب کشور حضور یابند تا از نزدیک با سختی‌های آنان آشنا شوند.

مسئول قرارگاه راهیان‌ نور سپاه صاحب‌الامر (عج) اظهار داشت: تلاش می‌کنیم افرادی که در قالب اردوهای راهیان نور به مناطق عملیاتی جنوب کشور سفر می‌کنند بیشتر از برنامه‌های فرهنگی استفاده بهینه کنند تا بتوانند در راستای ارتقای رفتار و اخلاق معنویشان در این مناطق تلاش کنند.

آمریکا یک دهه دیگر می فهمد راهیان نور چیست

میرعبدالرضا مرادحاجتی مسئول سازمان اردویی راهیان نور و گردشگری سپاه استان خوزستان نیز در این رابطه گفت: اتاق‌های فکر و اندیشکده‌های آمریکا ده سال دیگر خواهند فهمید راهیان نور چیست.

مرادحاجتی با اشاره به آمار بازدید هر ساله راهیان نور خاطرنشان کرد: تا چند سال دیگر تمام مردم ایران راهیان نوری می‌شوند و خون‌های ریخته شده در شلمچه دامان آمریکا، اسرائیل و انگلیس را رها نخواهد کرد همانطورکه اشک‌های زائران راهیان نور گواه این مدعاست.

مسئول سازمان اردویی راهیان نور و گردشگری سپاه خوزستان با بیان این موضوع که فرایند راهیان نور، اردوهای ساده و گردشگری نیست به واژه دفاع مقدس اشاره کرد و گفت: یقین کنید سرچشمه واژه راهیان نور از واژه دفاع مقدس است و این یعنی پیوند عمیق ایدئولوژیک.

امنیت تازه‌ترین بهانه دشمن برای توقف راهیان نور

هرچند کاروان راهیان نور چند سالی هست که خیل مشتاقان و عاشقان شهدا و انقلاب را به مناطق جنگی می‌کشاند و با استقبال مثال‌زدنی جوانان و نوجوانان نیز همراه شده است اما وقوع چند حادثه غیرمترقبه که همانند آن بارها و بارها در جاده‌های کشور به وقوع می‌پیوندد بهانه‌ای شد برای افرادی که راهیان نور را بر خلاف منافع خود می‌دانند تا بتوانند با برگزاری آن مخالفت کنند و از سوی دیگر عده‌ای مدعی شده‌اند که این کاروان‌ها از امنیت لازم برخوردار نیست و بسیج آمادگی برقراری امنیت چنین کاروان‌هایی را ندارد.

سردار علی فضلی فرمانده قرارگاه مرکزی راهیان نور در واکنش به این افراد اعلام کرد: به لطف خدا امنیت در حوزه راهیان نور وجود دارد و تا به امروز یک مورد امنیتی گزارش نشده است.

وی به تلاش‌های صورت گرفته از سوی نیروهای مسلح در راستای تامین امنیت راهیان نور اشاره و تصریح کرد: با مصوبات شورای عالی امنیت ملی و شورای تامین استان، تاکنون دغدغه امنیتی گزارش نشده است.

فضلی با اشاره به همکاری خوب قرارگاه حمزه سپاه در منطقه غرب اظهار داشت: اگر در مسیری دغدغه امنیتی وجود داشته باشد کاروا‌ن‌ها از آن مسیر عبور داده نمی‌شوند.

فرمانده قرارگاه مرکزی راهیان نور درباره بودجه اختصاص داده شده به راهیان نور نیز گفت: در سال گذشته و با همکاری صورت گرفته در مسئله زیرساختها، نزدیک به 500 میلیارد هزینه شده است و در سال گذشته با حضور نمایندگان مجلس در این اردوها، مسئله تامین نیازمندی‌ها مطرح شد.

وی همچنین درباره ایمنی حمل و نقل در سفرهای راهیان نور گفت: پس از حادثه سال گذشته که منجر به درگذشت تعدادی از دانش‌آموزان بروجنی شد، تاکید بیشتری بر استفاده از ظرفیت سامانه حمل و نقل ریلی صورت گرفت و با تشکیل قرارگاه شهید نوری در شرکت مسافربری رجا این موضوع مورد توجه ویژه واقع شد و توانستیم 14 هزار زائر را از این طریق جابجا کنیم.

سردار فضلی با بیان اینکه تلاش شده تمامی خودروها از استانداردهای مورد نیاز برخوردار باشند، تصریح کرد: در همه اتوبوس‌ها شماره تلفن‌هایی برای ارتباط با مرکز فرماندهی و کنترل قرارگاه مرکزی راهیان نور وجود دارد و زائرین در صورت مشاهده تخلف می‌توانند آن را گزارش دهند و ضمنا از پلیس راهور تقاضا کردیم که مانع حرکت خودروهای ناامن شود.

درخواست بسیج از دولت اعتدال

جانشین سازمان بسیج مستضعفین راه‌اندازی اردوهای راهیان نور دانش‌آموزی را کاری مقدس و بصیرتی دانست و اذعان داشت: یکی از اتفاقات مبارک تصمیم آموزش و پرورش و همچنین بسیج مستضعفین برای راه‌اندازی اردوهای دانش‌آموزی راهیان نور بود. این اردوها در قالب دانش‌آموزی از سال 89 با 350 هزار نفر به صورت آزمایشی آغاز شد و مورد استقبال جدی و بی‌نظیر قرار گرفت.

فرمانده قرارگاه راهیان نور گفت: برای سال 90 یک میلیون نفر زائر اردوهای راهیان نور پیش‌بینی شده بود و در سال 91 نیز با همین جمعیت استقبال جدی را داشتیم.

جانشین سازمان بسیج مستضعفین خاطرنشان کرد: مسئله راهیان نور امروز مورد هدف توطئه‌های دشمن قرار گرفته و آنها در تلاشند که مانع از حضور فرزندان و دانش‌آموزان در کربلای ایران و ضیافت شهدا شوند.

وی تصریح کرد: امیدواریم دولت یازدهم به مسئله توسعه راهیان نور توجه ویژه داشته باشد.

جانشین سازمان بسیج مستضعفین از پیش‌بینی حضور یک میلیون فرهنگی و دانش‌آموز در اردوهای راهیان نور سال 92 خبر داده بود.

استقبال چشم‌گیر از کاروان‌های راهیان مهر تاییدی بر پاکی دل جوانان است

به نظر می‌رسد استقبال چشم‌گیری که در چند سال اخیر از کاروان‌های راهیان نور بعمل آمده، مهر تاییدی است بر قداست و پاکی دل جوانانی که امروز انقلاب اسلامی ایران به برکت خلوص دل آنها سرزنده است و در آستانه جشن سی و پنچمین سال تولدش قرار گرفته است.

«تکریم شهدا کمتر از یاد شهدا نیست» از یک‌سو و کسب علم و معرف در پیشگاه شهدا، مطمئنا درس‌هایی به جوانان و نوجوانان خواهد داد که در هیچ کلاس دانشگاهی پیدا نخواهد شد.

امید است جوانان امروز که در برهه‌های زمانی مختلف ثابت کرده‌اند در پایبندی به ارزش‌های دفاع مقدس و آرمان‌های امام راحل، کم از جوانان نسل‌های قبلی خود ندارند، امروز با الگو قرار دادن سلوک شهدا و جانبازان در راه آنان گام بردارند و پرچم انقلاب اسلامی را در اختیار صاحب اصلی آن، مهدی صاحب‌الزمان(عج) قرار دهند.


صهیونیسم مروج پدیده اسلام‌هراسی  منبع:http://masonwar.blogfa.com


صهیونیسم مروج پدیده اسلام‌هراسی
د

اسلام هراسی

اسلام هراسی

به گزارش جنگ نرم و عملیات روانی؛ در این بین حادثه ساخت فیلم توهین‌آمیز نسبت به پیامبر اسلام و انتشار کاریکاتور‌هایی در این زمینه توجه بسیاری را به گسترش این رویکرد و جریان‌های اسلام‌ستیزانه در غرب و همچنین پیامدهای ناشی از نوع این رویکرد و خطرات آینده آن واداشته است.

در این بین با توجه به اهمیت این موضوع، علل و پیامدهای این امر و خطراتی که ممکن است این پدیده در حال رشد برای رابطه غرب و مسلمانان داشته باشد با محسن پاک آیین معاون پیشین سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی گفت و گویی انجام دادهایم که از نظر میگذرد.

با توجه به انتشار فیلم ضداسلامی بر ضد پیامبر اکرم(ص)و کاریکاتور‌های فرانسوی علل توجه بخشی از جریان‌های غربی به اسلام‌ستیزی در شرایط کنونی چیست؟

در پشت صحنه انتشار فیلم ضداسلامی و کاریکاتورها، تفکر مسیحیت صهیونیسم قرار دارد که از سوی اسرائیل حمایت می‌شود و به‌دنبال ایجاد موج اسلام هراسی و تقابل میان مسیحیان و مسلمانان است. تصمیم یک کشیش افراطی از همین تفکر، مبنی بر اقدام به قرآن سوزی در آمریکا در سال گذشته نیز از جمله همین اقدامات بود. در این میان این گروه که یک اقلیت افراطی در جهان مسیحیت و هماهنگ با صهیونیسم است و با اعتقاد به لزوم برپایی یک جنگ مقدس در آخرالزمان، در گذشته حامی جنگ افروزی‌های جورج بوش بوده و در مسیر منافع رژیم صهیونیستی فعالیت می‌کنند. البته این قبیل اقدامات، ریشه در آموزه‌های ادیان الهی نداشته و نمی‌تواند مورد تائید مسیحیان و یهودیان جهان باشد.

آیا رویکرد‌های اسلام‌ستیزانه در اروپا و آمریکا می‌تواند نسبتی با موج بیداری اسلامی در خاورمیانه داشته باشد؟

قطعا گرایش بی‌سابقه مردم جهان به اسلام و فراگیر شدن موج بیداری اسلامی،‌ یکی از علل اسلام‌ستیزی گسترده از سوی غرب است. در واقع امروز به خاطر تقویت جایگاه اسلام و مسلمین در جهان، برنامه‌های سیاسی و تبلیغاتی از سوی غرب و بخصوص صهیونیسم به‌طور گسترده علیه اسلام به راه افتاده است و انواع نقشه‌های شوم برعلیه مسلمین طراحی می‌شود.

با نگاهی مقایسه‌ای آیا می‌توان گفت که اسلام هراسی و اسلام ستیزی در غرب در مقایسه با یک دهه گذشته شدت گرفته است؟

به‌طور طبیعی به همان نسبت که اقبال مردم جهان به اسلام و مبانی اسلامی افزایش یافته، اسلام هراسی و اسلام‌ستیزی در غرب نیز شدت گرفته است. در این میان رشد و توسعه فناوری اطلاعات بخصوص بهره‌گیری از فضای مجازی نیز به‌صورت یک ابزار جدی برای اسلام‌ستیزی به استخدام غرب و صهیونیسم در آمده و این تحول یعنی رشد فنون الکترونیکی نیز عامل سرعت‌دهنده به برنامه‌های ضد اسلامی غرب بوده است.

با در نظر داشتن واکنش‌های گسترده در کشورهای اسلامی نسبت به توهین به مقدسات اسلامی این رویکرد‌ها چه تاثیری در ایجاد چالش‌هایی نوین و بحران در سیاست خارجی کشورهای غربی مانند فرانسه و آمریکا در خاورمیانه و جهان اسلام دارد؟

اقدامات افراطیون مسیحی با هدایت صهیونیسم که حرکتی ضد حقوق بشر و مغایر با آموزه‌های ادیان ابراهیمی است، در حقیقت موجب فاصله گرفتن کشورهای اسلامی و مسلمانان از آمریکا و غرب شده و بحران جدیدی را برای آنان ایجاد کرده است بنابراین با توجه به حجم مخالفت‌های ادامه دار مردم مسلمان در کشورهای خاورمیانه، ممکن است این شرایط روی حجم مبادلات اقتصادی این کشورها با غرب تاثیر منفی بگذارد و شرایط امنیتی نیز برای بخش خصوصی کشورهای غربی که در این منطقه فعال است، ناامن گردد.

با توجه به این‌که بسیاری در غرب این نوع از توهین‌ها را با بهانه‌هایی چون حقوق بشر و آزادی‌های مدنی و… توجیه می‌کنند، به نظر شما نسبت توهین به مقدسات اسلامی در غرب با مفاهیمی همچون حقوق بشر و آزادی‌های مدنی چیست؟

توهین به مقدسات ملت‌ها اقدامی مذموم و مغایر مقررات بین‌المللی و در تعرض با تعامل میان دولت‌هاست. برای مثال می‌توان به عکس‌العمل کشورهای جهان بخصوص غربی‌ها در هنگام تخریب مجسمه‌های بودا توسط طالبان و حمله به این رویکرد توسط غرب اشاره کرد.

برخی همانند برنارد لوئیس درباره اسلام هراسی سخن گفته‌اند. در این حال نقش جریان‌های عمده سیاسی در نوع نگاه به اسلام‌ستیزی و اسلام هراسی چه تاثیری در این زمینه داشته است؟

یکی از اهداف جنگ نرم غرب استفاده از ظرفیت نخبگان و روشنفکران برای تشدید اسلام‌ستیزی است و در این ارتباط به‌طور مسلم اقدامات جریان‌های اسلام هراسی نقش موثری در جهت دادن به تفکرات روشنفکران غربی دارد.

در صورت تداوم این حرکت‌ها، مسلمانان چه برخوردهایی می‌توانند داشته باشند؟

بعید است دسیسههای مسیحیان صهیونیست علیه اسلام خاتمه یابد. در این میان برای جلوگیری از این قبیل اقدامات، ضرورت شناخت این تفکر افراطی و دست‌های پنهانی که در واشنگتن و تل‌آویو این جریان را برای مقابله با اسلام هدایت می‌کنند، بیش از گذشته احساس می‌شود، چرا که در سایه این شناخت می‌توان با توطئه‌های ضداسلامی صهیونیسم مقابله کرد.

یکی از اهداف جنگ نرم غرب استفاده از ظرفیت نخبگان و روشنفکران برای تشدید اسلام‌ستیزی است و در این ارتباط به‌طور مسلم اقدامات جریان‌های اسلام هراس نقش موثری در جهت دادن به تفکرات روشنفکران غربی دارد

به‌طور طبیعی اقدامات افراطی از سوی مسلمانان می‌تواند عکس‌العمل‌های افراطی نیز داشته باشد. یعنی در این راستا در واقع براحتی نمی‌توان خشم میلیون‌ها مسلمان را مهار کرد، اما در عین حال باید از اقداماتی که می‌تواند بهانه به دست دشمنان اسلام برای تقویت موج اسلام‌ستیزی بدهد نیز پرهیز کرد.

اساس اقدامات اسلام‌ستیزانه از جمله ساخت فیلم موهن و انتشار کاریکاتور چه نسبتی با جریان‌های بنیادگرای مسیحی کنونی در سطح غرب داشته است؟

در یک قرن گذشته پروتستان‌ها به دو جریان لیبرال و محافظه کار تقسیم شده‌اند و شاخه محافظه کار (که خود را بنیادگرا می‌داند) به برگزیدگی قوم یهود توسط خداوند معتقد است. در این خصوص آنها می‌گویند حکومت جهانی یهود مقدمه ظهور مسیح است و بزرگ‌ترین رسالت خود را کمک به یهودیان برای تحقق حاکمیت جهانی می‌دانند. این جریان که به مسیحیان صهیونیست موسوم شده است، اعتقاد دارد قبل از ظهور دوباره مسیح، صلح در جهان هیچ معنایی ندارد و مسیحیان برای تسریع در ظهور مسیح باید مقدمات جنگی بزرگ و مقدس به نام «آرماگدون» را فراهم کنند. بر این اساس اقدامات اسلام‌ستیزانه از جمله ساخت فیلم موهن و انتشار کاریکاتور برای افزایش زمینه تقابل با مسلمانان، در دستورکار آنان قرار دارد.

ظرفیت و نقش جریان‌های بنیاد گرای مسیحی در غرب در حوزه رسانه‌ها تا چه میزانی است؟

در شرایط فعلی، جهان غرب تحریف و تضعیف مبانی اعتقادی اسلام را دنبال می‌کند و تمام توان تبلیغاتی خود را ( از قبیل رسانه، فیلم، ماهواره، بازی‌های رایانه‌ای و قلم و بیان) در این مسیر به کار گرفته است. در این مقطع ضرورت دارد کشورها و علمای اسلام نیز به دفاع یکپارچه از اعتقادات اسلامی بخصوص اندیشه پایان جهان از نگاه اسلام به ایفای نقش بپردازند و در این مسیر جمهوری اسلامی ایران می‌تواند با ابتکارها و طراحی‌های خود هدایت‌کننده و پیشقراول باشد.

اگر به سناریوهایی در مورد آینده نقش و جایگاه اسلام‌ستیزی در غرب نگاهی داشته باشیم، چه سناریو‌هایی را برای این موضوع می‌توان ذکر کرد؟

تئوری‌های نویسندگانی از قبیل هانتینگتون و فوکویاما که مبنای سناریوهای آینده است، در جهت تفکر صهیونیسم مسیحی، مشوق جنگ و منازعه میان فرهنگ‌ها و تمدن‌های غربی با تمدن‌های اسلامی و آسیایی است. اجتناب از وقوع جنگ بین تمدن‌ها، نیازمند اشاعه تفکر صلح‌جویانه و عدالت‌خواهانه مهدویت است، چرا که دکترین مهدویت با تکیه بر مکتب غنی و کامل اسلام و با آرمان صلح‌طلبی و عدالت‌خواهی، آینده‌ای امیدبخش را به انسان‌ها نوید می‌دهد.

اشاعه این فرهنگ، بخصوص در آسیا، غیر از خنثی‌سازی اقدامات اسلام ستیزانه، نقش مهمی در تحکیم روابط فرهنگی ایران با این قاره داشته و قطعا مناسبات فیمابین را هم تقویت خواهد کرد. از سوی دیگر بسیاری از صاحب‌نظران مسیحی نیز تفکر مسیحیت صهیونیسم که از سوی اسرائیل حمایت می‌شود و به‌دنبال ایجاد تقابل بین مسیحیان و مسلمانان است را قبول ندارند. از این‌رو علمای اسلام و مسیحیت، باید متحدانه با این تفکر انحرافی مبارزه کنند.

یعنی امروز مسلمانان که مشترکات زیادی با مسیحیت در مورد تفسیر غلط مسیحیان صهیونیست دارند، ‌باید گفت‌وگوهای خود را با مسیحیان به منظور یافتن راهکار برای مقابله با این جریان انحرافی دنبال کنند. در این بین باید گفت با توجه به اختلاف اکثر نحله‌های فکری مسیحیت با نگرش مسیحیان صهیونیست به پایان جهان و ظهور مسیح، می‌توان با انجام گفت‌وگوی مستمر با رهبران کاتولیک، ارتدکس و حتی پروتستان‌های منطقی، خطرات اشاعه تفکر مسیحیان صهیونیست را برای صلح جهانی و حتی پیروان مسیح تشریح کرد.

تاچه حدی می‌توان متصور شد که به نوعی غرب در آینده در تقابل بیشتر با جهان اسلام قرار گیرد؟

در حالی که امروز جهان نیاز به آرامش و صلح دارد، نگاه‌های افراط‌گرایانه و غیرعقلایی صهیونیستی که مروج اسلام ستیزی بوده، با مخالفت گسترده محافل سیاسی و اسلامی روبه‌رو شده و انزوا و انفعال غرب را در پی داشته و این بخشی از بحران جدید در غرب است. به نظر می‌رسد این بحران جدید همان بحران تقابل با جهان اسلام است که بیش از پیش افول و زوال فرهنگ غربی را در پی داشته باشد.

همچنین به‌طور طبیعی،‌گسترش اسلامهراسی و اسلام‌ستیزی در کشور‌های غربی موجب می‌شود که اقلیت‌های مسلمان بیش از گذشته در کشورهای اروپایی و آمریکایی تحت فشار قرار گرفته و حتی ممکن است ناچار به مهاجرت گردند.

 جام جم آنلاین

برگرفته از:http://www.psyop.ir

جنگ نرم

جنگ نرم

بحث مقوله «جنگ روانى» یا به عقیده برخى «جنگ نرم» این روزها بیشتر از گذشته در محافل رسانه اى و سیاسى كشور مطرح است، اما به راستى حقیقت جنگ روانى چیست؟ چه كسانى و با چه اهدافى به دنبال تحقق آن هستند و به آتش آن دامن مى زنند و سرانجام این كه تاریخچه این مسأله به چه زمانى بازمى گردد.
این ها سؤالاتى است كه این نوشتار با توجه به برخى تحولات سیاسى روز كوشیده پاسخ آن ها را بیابد

جنگى به قدمت تاریخ بشر
به اعتقاد مورخان سیاسى، عملیات روانى سابقه اى به قدمت تاریخ انسانیت دارد. از این حیث كمتر برهه اى از تاریخ حیات سیاسى و نظامى بشر را مى توان یافت كه فارغ از این عنصر باشد. محققان زیادى در پى یافتن قدیم ترین نمونه هاى استفاده از جنگ روانى بوده اند. در این باره «پل لاین بارگر» سابقه استفاده از جنگ روانى را به جنگ كیدئون با مادها نسبت مى دهد. در این جنگ كیدئون برخلاف رسوم نظامى زمان خود كه هر دسته 3 نفره یك مشعل داشتند، به هر یك از سپاهیان مشعلى داد و این توهم را در ذهن دشمن ایجاد كرد كه شمار افرادش، 3 برابر میزان واقعى است، در نتیجه توانست بدون هیچ درگیرى به پیروزى دست یابد.
از این زمان به بعد، كم كم این باور به وجود آمد كه جنگ دست كم در دو زمینه رخ مى دهد؛ میدان نبرد و افكار عمومى. در تاریخ اسلام، روشن كردن آتش از سوى سپاهیان اسلام در شب فتح مكه و ایجاد ترس در دل مكیان از این راه، نقش مهمى در شكستن مقاومت آنها داشت و قرآن كریم را بر سر نیزه كردن حیله عمروعاص و شكست دادن سپاه در آستانه پیروزى امام على(ع) با این وسیله، نمونه هاى برجسته اى از جنگ هاى روانى است كه به اقتضاى فرصت و نبوغ طراحان آن، به منصه ظهور رسیده اند.


از نمونه هاى جالب توجه و گسترده جنگ روانى در سده بیستم میلادى مى توان به جنگ جهانى دوم اشاره كرد. هنگامى كه در سال 1939 محققان آلمانى به منظور توجیه شكست كشورشان در جنگ جهانى اول اعلام كردند كه از جمله مهم ترین علل شكست، غفلت آلمان از سلاح تبلیغات و استفاده مؤثر رقیبان از آن سلاح بوده است، در واقع خبر از حضور گسترده ابزار تأثیرگذارى روانى در صحنه سیاست و نظامى گرى مى دادند. وقوع تحولاتى چون تشكیل وزارت تبلیغات در آلمان و سازمان هاى موسوم به جنگ روانى و تبلیغات جنگى در دیگر كشورها، گواه عملى این ادعا بود.
 


سایكو استراتژى؛ راهبرد روانى آمریكا

جداى از آلمان ها، بحث عملیات جنگ روانى، به شدت مورد توجه آمریكایى ها قرار گرفت كه پس از جنگ جهانى دوم به همراه شوروى، خود را ابرقدرت جهان مى دانستند تا جایى كه آن ها در كنار استراتژى نظامى، سیاسى و اقتصادى، اصطلاح «سایكو استراتژى» یا راهبرد روانى را طرح و به طور عملى بیان كردند كه عنصر روانى از مسأله زمان جنگ فراتر است و در هنگام صلح نیز باید به آن به صورت گسترده پرداخته شود.
در تمام سال هاى جنگ سرد، متولى اصلى جنگ روانى آمریكا بر ضد شوروى، پنتاگون با نظارت كاخ سفید بود كه البته در این حیطه دست آخر آمریكا توانست غالب شود اما شاید جالب باشد بدانید كه هم اكنون چهره اصلى اتاق فرماندهى كاخ سفید در این جنگ، خانم كارن هیوز است. فردى كه بوش او را به عنوان معاون وزیر خارجه اش در امور رسانه هاى عمومى منصوب كرد. چندى پیش هم خبرى از خانم هیوز منتشر شد مبنى بر این كه آمریكا، براى مقابله با گسترش حس تنفر از آمریكا در جهان، نیروى واكنش سریع تشكیل مى دهد و از آنجا كه مركز اصلى این تنفر، بدون تردید ایران است، از این رو برنامه هاى خود را در جنگ نرم بر ضد ایران متمركز كرده است. بمباران خبرى و تبلیغاتى بر ایران تنها گوشه اى از این برنامه ها ست.


مشخصه هاى جنگ روانى جدید

 بى شك باید گفت جنگ روانى جدید با جنگ روانى گذشته، داراى تفاوت هایى است. آنچه امروزه به عنوان جنگ روانى جدید مطرح است، در واقع محصول یك سرى تحولات صنعتى و تكنولوژیك از جمله گسترش ارتباطات اجتماعى است كه نخستین بار در اروپا رخ داد. توسعه و گسترش ارتباطات به نوبه خود موجب شد تا انسان هایى كه تا پیش از این، تنها در محدوده قومى، قبیله اى و محلى فكر مى كردند، این بار ملى و جهانى فكر كنند و به مسائل دنیایى فراتر از مناطق محدود خود بیندیشند. از سویى پس از انقلاب صنعتى و گسترش و تراكم جمعیت شهرنشین، زمامداران امور كم كم با جریان افكار عمومى روبرو شدند كه از قدرت فراوانى برخوردار بود. به این ترتیب، تعریف خاصى از جنگ روانى به عنوان بخشى از كشوردارى مطرح شد، بدین معنا كه جنگ روانى، سلاح نوین جنگى در دنیاى مدرن محسوب مى شد كه در عین تدافعى بودن، حتى مى توانست تهاجمى باشد و ضمن تقویت روحیه ملت و سربازان خودى، به شكستن روحیه دشمن بپردازد.


 از همین منظر است كه وزارت دفاع ـ بخوانید جنگ ـ آمریكا مفهوم جنگ روانى را این گونه بیان مى دارد: «جنگ روانى، استفاده برنامه ریزى شده از تبلیغات و دیگر اعمالى است كه قبل از هر چیز با هدف تأثیر بر نظرات، احساسات، مواضع و رفتار جوامع دشمن بى طرف یا دوست به شیوه اى خاص براى اهداف ملى صورت مى گیرد.»
 
امپریالیسم رسانه اى، بازوى آمریكا در جنگ روانى
 اصطلاح «جنگ روانى» در آمریكا پس از انتشار كتاب معروف جنگ روانى آلمان نوشته فاراگو در سال 1942 گسترش یافت و در پایان جنگ جهانى دوم در دیكشنرى وبستر وارد شد و بخشى از فرهنگ سیاسى و نظامى آن زمان را تشكیل داد.
 در سال 1946 یعنى تنها یك سال پس از پایان جنگ دوم جهانى، دولت ترومن به منظور كسب آمادگى براى اجراى جنگ روانى در كره، طرحى با عنوان «نبرد حقیقت» را با تهاجم عظیم روانى  تصویب كرد. ارتش آمریكا، اداره و ریاست جنگ روانى را به عنوان بخش ستادى ویژه ایجاد كرد و در كنار واحدهاى رزمى، واحدهاى جنگ روانى گسترده اى را با استفاده از تجربیات جنگ جهانى دوم تشكیل داد و از آن زمان تاكنون، سازمان ها و واحدهاى روانى - تبلیغاتى آمریكا با توسعه اى روزافزون همواره به عنوان یكى از بازوهاى اصلى آن كشور در جنگ و صلح عمل كرده اند.
 
این سازمان ها در حقیقت طیف وسیعى از رادیو و تلویزیون ها، ماهواره ها، كتابخانه ها، بورس هاى دانشگاهى، خانه هاى فرهنگى، آژانس هاى تبلیغاتى، مراكز فیلم سازى به ویژه هالیوود، واحدهاى جنگ روانى نظامى، تشكیلات ستادى و... را شامل مى شود. در حقیقت شمار پرسنل، بودجه، حجم و گستردگى فعالیت آنها چنان است كه از حوصله بحث خارج است، اما در اینجا تنها به نمونه هاى مهمى از آن بسنده مى شود:
1- ركن اصلى تبلیغات رادیویى آمریكا در سطح جهان، رادیو صداى آمریكا است كه در سال 1948 به 23زبان فعالیت خود را در راستاى تبلیغات سیاه و خاكسترى - البته به تعبیر خودشان - آغاز كرد. رادیو صداى آزاد ایران تنها بخش كوچكى از تبلیغات رادیویى آمریكا بود كه در سال 1980یعنى دو سال پس از پیروزى انقلاب، شنیده شد و تا مدت ها به تبلیغات برانداز بر ضد نظام نوپاى جمهورى اسلامى ایران ادامه داد.


2- موج فراگیر امپریالیسم رسانه اى امروزه دیگر حقیقتى است كه نمى توان و نباید به راحتى از كنار آن گذشت. شكل گیرى و تقویت كمپانى هاى پرشمار تبلیغاتى و رسانه اى در كنار شركت هاى بسیار بزرگ تبلیغاتى و خبرى همچون تایم وارنر، وایاكام، نیوزكورپوریشن و والت دیزنى تنها بخش كوچكى از ماجراست كه به عنوان سربازان اصلى جنگ روانى آمریكا به فعالیت مشغول اند. در این میان هالیوود جایگاه و اهمیت بسزایى دارد كه البته در سیطره صهیونیسم بین المللى است.


3- هم اكنون ایالات متحده آمریكا با444 میلیارد دلار سرمایه گذارى در زمینه فناوري اطلاعات در رتبه نخست قرار گرفته است كه پس از آن اروپاى غربى با 300 و ژاپن با 121میلیارد دلار در رتبه هاى دوم و سوم هستند. سرمایه گذارى هنگفت كشورهاى غربى در مقایسه با سرمایه گذارى ناچیز ما (100 میلیون دلار بابت طرح تكفا) از این رو شایان توجه است كه مى دانیم در عصر انفجار اطلاعات، قدرت و نفوذ تأثیرگذارى واقعى در مقیاس هاى جهانى تنها در اختیار كشورهایى است كه شاهراه ارتباطى و اطلاعاتى دنیاى نوین را در اختیار دارند.
اهداف اصلى
همان طور كه اشاره شد، جنگ روانى جدید به عنوان عملى سازمان یافته و برنامه ریزى شده پدیده اى همیشگى و پیوسته كه اختصاص به مقطع زمانى خاصى هم ندارد. با توجه به این مسأله مى توان اهداف جنگ روانى را در یك تقسیم بندى به اهداف سیاسى و اهداف نظامى و در تقسیم بندى دیگر، آن را به اهداف و مقاصد استراتژیكى و مقاصد تاكتیكى، تقسیم نمود كه البته شرح هر كدام از آنها و یافتن مصادیق شان فرصت و مجال دیگرى مى طلبد و از حوصله بحث خارج است.
به هر روى، با توجه به این كه ماهیت اصلى عملیات روانى به اعتراف خود آمریكایى ها عبارت است از تلاش براى تأثیرگذارى بر افكار، احساسات و تمایلات گروه هاى دوست، دشمن یا بى طرف مى توان تا حدودى به برخى از مهمترین اهداف جنگ روانى پى برد:


1- تأثیرگذارى شدید بر افكار عمومى جامعه مورد هدف، از راه طرح جنگ نرم و با ابزار خبر و اطلاع رسانى هدفمند و كنترل شده كه نظام سلطه همواره از این روش براى پیشبرد اهداف خود سود جسته است و البته موفقیت هایى هم در این زمینه داشته است.
2- ترساندن از مرگ یا فقر یا قدرت خارجى سركوبگر و پس از آن دعوت به تسلیم از راه پخش شایعات و دامن زدن به آن براى ایجاد جو بى اعتمادى و ناامنى روانى.
 
3- اختلاف افكنى در صفوف مردم و برانگیختن اختلاف میان مقام هاى نظامى و سیاسى كشور مورد نظر در راستاى تجزیه سیاسى كشور.
4- اشاعه بذر یأس و نومیدى درمیان مردم و بویژه نسل جوان به منظور بى تفاوت كردن آنها نسبت به كشور خود و تحولات احتمالى آتى.
5-كاهش روحیه و كارآیى رزمى (البته در زمان جنگ نظامى).

6- ایجاد اختلال در سامانه هاى كنترلى و ارتباطى كشور هدف.
7- تبلیغات سیاه (با هدف براندازى و آشوب) به وسیله شایعه پراكنى، پخش تصاویر مستهجن ، جوسازى از راه پخش شب نامه ها و...=
8- تقویت نارضایتى هاى ملت به دلیل مسائل مذهبى، قومى، سیاسى و اجتماعى نسبت به دولت خود به طورى كه در مواقع حساس این نارضایتى ها زمینه تجزیه كشور را فراهم كند.
9- تلاش براى بحرانى و حاد نشان دادن اوضاع كشور از راه ارائه اخبار نادرست و نیز تحلیل هاى نادرست و اغراق آمیز كه مقام معظم رهبرى نیز در دیدار اخیر اعضاى مجلس خبرگان با ایشان به آن اشاره داشته و آن را در راستاى خط تهاجمى دشمن توصیف كردند.
با توجه به تمام مطالبى كه گفته شد ضرورت مقابله جدى با جنگ روانى دشمن به شیوه هاى سخت افزارى و نرم افزارى بر كسى پوشیده نمى ماند. اما در این میان وحدت استراتژیك تمام نهادهاى كشور براى پاسداشت تمامیت ارضى نیز مقدمه اى لازم براى خنثى كردن جنگ روانى دشمنان است.
سیدمحمدمهدى موسوى
منبع:روزنامه ایران

________________________________________
آنچه بايد درباره جنگ نرم بدانيم(تاريخچه جنگ نرم)
برای جنگ نرم اصطلاحات مختلفی وضع شده است. آنچه با عنوان "soft war" یا جنگ نرم مطرح می‌شود در ادبیات غرب بیشتر به قدرت نرم یا "soft power" شناخته شده است كه زیربنای فكری آن اولین بار توسط جوزف نای به شكلی علمی مطرح شد. مهم‌ترین حوزه‌ی اعمال و تأثیرگذاری قدرت نرم بر طرف مقابل، حوزه‌ی رسانه است. بهره‌گیری از رسانه‌ها و امكاناتی كه فرد را قادر می‌سازد تا برای تأثیرگذاری بر طرف مقابل، به اِعمال قدرت بپردازد.

نگاهی به گذشته‌ی جنگ نرم نشان می‌دهد كه در طول تاریخ بشر، از همان ابتدا كه جنگ سخت آغاز شد، عملیات روانی یا جنگ نرم نیز صورت می‌گرفته تا از شورش‌هایی كه در مناطق تسخیر شده به‌وجود می‌آمده، جلوگیری شود. زمانی كه چنگیزخان قصد حمله به منطقه‌ای را داشت، موجی از هراس در آن كشور پخش می‌شد. تجّاری كه از مناطق تحت كنترل چنگیزخان می‌آمدند، برای دیگران تعریف می‌كردند كه او چگونه با مردم برخورد می‌كند و كشتارها به چه صورت است و اگر شخصی مقاومت كند، نابود می‌شود. بدین ترتیب پیش از ورود چنگیزخان به هر منطقه، روحیه‌ی مردم شكسته شده بود.

رومیان و یا اسكندر از مناطقی كه در جنگ‌ها عبور می‌كردند، خودها و زره‌های بزرگی را كه چند برابر انسان معمولی بود طراحی كرده و آن‌ها را عمداً در مسیر جا می‌گذاشتند تا لشكریان مقابل، تصور كنند سربازان آن‌ها غول پیكرند و عملاً روحیه‌ی مقامت طرف مقابل را تحت تأثیر قرار داده و وحشت را گسترش می‌دادند. بنابراین هر حركتی كه روحیه‌ی یك ملت را هدف گیرد، عملیات و جنگ نرم و نوعی اعمال قدرت نرم است.

اولین كسی كه روی این مسأله كار كرده است، "سان تزو" است كه در كتاب هنر جنگ نكته‌ای را مطرح می‌كند و می‌گوید: "می‌شود جنگید، اما مهم‌ترین كار این است كه شما در یك نبرد بدون جنگ، پیروزی را به دست بیاورید!" چیزی كه او مد نظر قرار داده، همان عملیات روانی و جنگ نرم است. باید به استراتژی‌های رقیب و روحیه‌ی او حمله كرد؛ به‌گونه‌ای كه آن‌ها بپذیرند كه شكست خواهند خورد. اگر كسی در ذهنش بپذیرد كه شكست می‌خورد، حتماً در دنیای واقه نیز شكست خواهد خورد. زیرا آنچه فرد را به مقاومت تشویق می‌كند، روحیه است.


از سوی دیگر، هزینه‌ی جنگ نرم بسیار كم‌تر از جنگ سخت است. به معاویه می‌گفتند: چرا این‌همه پول برای خرید افراد و تبلیغات خرج می‌كنی؟ یكی از پاسخ‌های معاویه این بود كه هزینه‌ی جنگ، بسیار بیشتر از این است. بنابراین معاویه نیز به گونه‌ای عملیات نرم انجام می‌داد اما امروزه به شكل علمی به این قضیه پرداخته می‌شود.

بنابر آنچه گفته شد، اگر بخواهیم تعریفی از عملیات و جنگ نرم ارائه دهیم، می‌توان گفت: "هر حركتی كه احیاناً به عنوان مقدمه‌ی جنگ نظامی مطرح می‌شود و روحیه‌ی طرف مقابل را هدف گرفته است" بنابراین تمام برنامه‌ریزی‌هایی كه در این چارچوب باشد، جنگ نرم تعریف می‌شود.

اعمال قدرت بر گروه‌های هدف
گروه‌های هدف در جنگ نرم، رهبران، نخبگان و توده‌های مردم هستند. نخبگان نیروهای میانی را تشكیل می‌دهند و می‌توانند به عنوان تصمیم‌گیران و تصمیم‌سازان یك حكومت مطرح باشند. نخبگان جامعه‌ی مدنی مانند رهبران احزاب و... هم با آشفتگی ذهنی خود، می‌توانند ترس را به ذهن مردم انتقال دهند، وحشت ایجاد كنند و روحیه‌ی ملت را درهم بشكنند. بنابراین گروه‌های هدف مشخص هستند اما عملیات نرم طبیعتاً برای یك رهبر یا رهبران سیاسی متفاوت است با آنچه با توده‌ی مردم یا نخبگان انجام می‌شود.


نبرد اصلی در جنگ نرم یا "soft war" و جنگ سخت یا "Hard war" برای اعمال قدرت است. یعنی یك كشور، حزب یا گروه یا فرد می‌خواهد برطرف مقابل كه ممكن است یك كشور یا حزب، یا فرد دیگری باشد، اعمال كنترل و اعمال قدرت كند.

بر اساس تعریف رابرت دال و دیگران، اعمال قدرت آن است كه طرف مقابل شما كاری را انجام دهد كه شما نمی‌خواهید اما او می‌خواهد. در عملیات نرم فرد این كار را با اختیار خود انجام می‌دهد، در حالی كه در عملیات سخت شما او را با زور وادار می‌كنید تا مطابق خواسته‌ی شما تغییر رفتار دهد. در نبرد نرم این حركت به گونه‌ای انجام می‌پذیرد كه فرد با میل خود یا خلاف میل خود عملی را انجام می‌دهد كه نهایتاً به نفع شماست ولی شما در مورد آن زور به كار نبرده‌اید. این‌جا روش‌های دیگری وجود دارد كه یكی از آن‌ها "فریب" یا "بزرگ‌نمایی" است كه باعث تضعیف روحیه‌ی طرف مقابل می‌شود و فرد، آمادگی لازم را برای پذیرفتن نظرات دیگران پیدا می‌كند. بنابراین در جنگ نرم، تأثیرگذاری از نوع غیرمستقیم است.

ماهیت زور در جنگ نرم
ماهیت زور یا اعمال اقتدار در جنگ نرم با ماهیت آن در جنگ سخت متفاوت است. زور یعنی ایجاد تغییر در رفتار دیگران، بر خلاف میل آن‌ها. در جنگ نرم همین اتفاق رخ می‌دهد و ممكن است خلاف میل فرد باشد اما فرد خودش آن را چندان احساس نمی‌كند. تصور كنید فردی را كه كلاه‌برداری می‌كند؛ او به نوعی مبلغی پول را از دست شخصی درمی‌آورد اما با فریب و روش‌هایی كه شخص را وادار می‌كند با دست خودش این كار را انجام دهد. حال تصور كنید دزدی با زور پول شخصی را در خیابان ‌بقاپد؛ هر دو به نحوی با استفاده از زور این كار را انجام داده‌اند اما ماهیت این زور، متفاوت است.


از لحاظ روان‌شناسی، انسان یك سیستم است كه مجموعه‌ای درون‌داد (اطلاعاتی كه به فرد داده می‌شود) و مجموعه‌ای برون‌داد دارد. اگر شما بتوانید درون‌داد و اطلاعاتی را كه به ذهن او وارد می‌شود به نوعی كنترل كنید، تا حدودی می‌توانید رفتار برونی او را هم كنترل كنید. وقتی ورودی یك كارخانه كنترل شود، خروجی آن را نیز در كنترل است. در نبرد نرم، همین كار صورت می‌گیرد. اطلاعات مورد نیازی كه ظاهراً مفید است، به فرد داده می‌شود اما این اطلاعات ممكن است "درست"، "گزینش شده" یا "اشتباه" باشد. نهایتاً رفتاری كه از فرد منتج می‌شود، رفتاری است كه شما مایلید صورت بپذیرد.

نخبگان هر خبری را كه می‌شنوند، نمی‌پذیرند. ابتدا با شك و تردید برخورد می‌كنند؛ زیرا خود یك سیستم گزینشی دارند. برای این‌كه اطلاعاتی را به نخبگان انتقال دهید، لازم است از فرایند دیگری استفاده كنید. اما بخش بزرگی از توده‌ی مردم هرچه را كه می‌شنوند، می‌پذیرند؛ این در حالی است كه نخبگان در بخش عمده‌ی آنچه می‌شنوند، شك می‌كنند. بنابراین در عملیات نرم روش‌های مختلفی دنبال می‌شود تا به نتیجه‌ی دلخواه حاصل شود.


روش‌ها:
1. فریب و دست‌كاری در منطق مخاطب: یكی از روش‌های مهم در جنگ نرم، گونه‌ای فریب است؛ یعنی مخاطب باید به این نتیجه برسد كه باید این كار را انجام دهد و راهی جز این ندارد. این زمانی است كه گزینه‌های مقابل او آنقدر محدود شود كه هرچه را در دایره‌ی گزینشش انتخاب كند، برای طرف مقابل، بُرد محسوب شود. ظاهراً تنوع هست ولی راه گریزی نیست.

مهم‌ترین و بالاترین سطح فریب این است كه فرد را به خودفریبی بكشانند. گاهی فرد فریب می‌خورد اما می‌داند كه فریب خورده و چاره‌ای ندارد. گاهی نیز فرد فریب می‌خورد اما هرچه تلاش می‌كنند او را از دایره و تور فریب بیرون بیاورند، امكان‌پذیر نیست؛ چراكه نمی‌خواهد باور كند كه فریب خورده است.
هر فرد، نوعی شناخت و معرفت نسبت به عالم، نسبت به خود و نسبت به روابط با دیگران دارد. وقتی بتوانید وارد حوزه‌ی شناختی فرد شوید و مقدمات را فراهم كنید، نتیجه‌ی دلخواهتان را هم می‌گیرید. این كار چندان پیچیده نیست؛ مثل این است كه در شعر، وزن و قافیه تعریف ‌كنید و دیگران مقابل مكلف باشند كه قسمت دوم را تكمیل كنند! آن‌ها مجبورند در وزن و قافیه‌ی مورد نظر شما بسرایند.

در روان‌شناسی جنگ، بر روی این مبحث مطالعه می‌كنند كه باید فهمید سوژه‌ای كه قرار است روی آن كار شود، چطور می‌اندیشد؟ باید منطق طرف مقابل را كشف كرد تا بر اساس آن، فرد را به نتایجی كه می‌خواهیم، برسانیم یا در منطق و مدل فكری او دست‌كاری كنیم و نهایتاً نتیجه‌ی لازم را بگیریم.
از لحاظ روان‌شناسی در رسانه‌ها انسان‌ها عملاً به عروسك خیمه شب بازی تبدیل می‌شوند. اوج این مسأله در رسانه‌های غربی دیده می‌شود. اگر رسانه‌ها خاموش شوند، تا مدت‌ها یك "خلأ فكری" شدید در غرب رخ خواهد داد؛ زیرا مردم دیگر نمی‌دانند چطور بیاندیشند و از كدام سبك زندگی تبعیت كنند؛ به‌خصوص در ایالات متحده آمریكا.

2. تردیدافكنی و جایگزینی منابع: شاید اولین كاری كه در جنگ نرم انجام می‌شود این است كه شخص را نسبت به دیدگاه‌های خود دچار شك و تردید كنند. به ویژه تشكیك در كارآمدی‌ و نتیجه‌بخشی یك رفتار: آیا این كار نتیجه دارد؟ آیا منطقی هست؟ تشكیك، در واقع "نرم‌سازی ذهن" طرف مقابل برای عملیات بعدی است. شك، فرد را دچار خلأ فكری و منطقی می‌كند و او آماده می‌شود تا چیزهای دیگری را در ذهن بپذیرد.

بنابراین ابتدا فرد باید نسبت به منابع فكری خود شك كند. در مرحله‌ی دوم، مخاطب ‌باید منابعی كه اطلاعات در آن ریخته می‌شود را بپذیرد. برای نمونه دشمن می‌گوید: رسانه‌های شما دروغ می‌گویند یا همه‌ی واقعیت را نمی‌گویند و بر اساس منافع خودشان این كار را می‌كنند... در نتیجه نسبت به صحت عمل رسانه‌های خودی شك پیدا می‌شود؛ ولی همچنان نیاز هست كه منابع اطلاعاتی دیگری جایگزین آن شود. آن‌گاه سریعاً منابع رقیب از سوی دشمنان معرفی می‌شوند. تزریق اطلاعات این‌گونه صورت می‌پذیرد.

3. طراحی ادبیات مناسب: هر انسانی، ارزش‌ها و شاكله‌ی ذهنی‌ای دارد. اگر مطالبی كه دیگران می‌گویند تفاوت زیادی با این شاكله‌ی‌ ذهنی داشته باشد، انسان آن ‌را پس می‌زند. اگر شخص مذهبی، پیامی كاملاً ضدمذهبی دریافت كند، طبیعی است كه از همان اول آن‌ را نمی‌پذیرد. به همین دلیل دشمن تلاش می‌كند پیام مورد نظرش را با توجه به شاكله‌ی روانی مخاطبان، طراحی كند.

از این رو یكی از مسائل پراهمیت در نبرد روانی، طراحی ادبیات مناسب است. ادبیاتی كه ظاهری ارزشمند داشته باشد. دشمنان، ادبیات و ارزش‌های ما را منفور و نامطلوب نشان می‌دهند؛- ذهن مردم هم طبیعتاً به چیزهای نازیبا گرایش ندارد- آن‌گاه یك ادبیات جایگزین مطرح می‌كنند و از این راه به مرور زمان بر تمایلات و رفتارهای ما تأثیر می‌گذارند. این‌گونه است كه بعد از مدتی، فرد دچار عمیق‌ترین شكل فریب، یعنی خودفریبی می‌شود و هرگونه تلاش برای آزادسازی را تلاش برای نابودی می‌انگارد و در نتیجه مقابل آن می‌ایستد.

مهم‌ترین استراتژی در برابر جنگ روانی، "آگاهی‌بخشی" است؛ اما اگر فرد به خودفریبی رسیده باشد، آگاهی‌بخشی هم تأثیری ندارد. البته راه‌های دیگری هم وجود دارد؛ مانند تردیدآفرینی در باورهای جدید تا منطق آن متلاشی شود. همان كاری كه حضرت ابراهیم با شكستن بت‌ها و قرار دادن تبر در دست بت بزرگ انجام داد و به منطق بت‌پرستان حمله كرد.


4. الگوسازی از سبك زندگی غربی: در طول تاریخ مصداق‌های گوناگونی از جنگ روانی و روش‌های آن وجود دارد كه امروز علمی‌تر شده و به دلیل توانایی رسانه، با قدرت بیشتری از آن استفاده می‌شود. یكی از مواردی كه در دنیای مجازی رسانه‌ای كه امروزه در آن زندگی می‌كنیم اهمیت دارد، "الگوسازی" است. حتی شخصیت‌های كارتونی كه می‌شناسیم- مانند سوپرمن و...- دارای قدرتی فوق بشری هستند و پیام و هدف خودشان را كه مأموریتی جهانی است، نجات دنیا از دست اشرار (فضایی یا زمینی) مطرح می‌كنند. این ابرمردها اغلب در ایالات متحده امریكا هستند؛ یعنی هركه دشمن آمریكاست و قصد حمله به آمریكا را دارد، شرور محسوب می‌شود.

قهرمانان جهان كه الگوی فرزندان ما هستند، آمریكایی هستند. در همه‌ی انسان‌ها به‌خصوص در كودكان نوعی هم‌زادپنداری یا هم‌زادسازی با قهرمانان وجود دارد. همه تلاش می‌كنند خودشان را به قهرمانان نزدیك و شبیه كنند. وقتی كه ملیت و هویت آن قهرمان آمریكایی است، مخاطب نیز تلاش می‌كند خود را به آن هویت نزدیك كند؛ همان چیزی كه آمریكایی‌ها تلاش می‌كنند به عنوان "سبك زندگی آمریكایی" در آسیا و اروپا رواج دهند.


آمریكایی‌ها در این مسیر از روش‌های مختلفی استفاده می‌كنند. در فیلم سینمایی ماتریكس این‌گونه القا می‌شود كه دنیا، دنیایی مجازی و ماتریكسی است كه تنها گروه اندكی در آن زنده و واقعی‌ و درصدد نجات یك شهر یا مركز به نام زاین یا صهیون هستند. یعنی همه‌ی دنیا در مسیری اشتباه و خوابی ویژه‌اند و گروه زنده‌ای كه می‌خواهند دنیا را نجات دهند، صهیون هستند. این القائات عجیب، با استفاده از اوج توانایی تكنولوژیك در حوزه‌ی رسانه صورت می‌گیرد.

یكی از كارهایی كه آمریكایی‌ها انجام داده‌اند، تركیب information و entertainment و تشكیل پدیده‌ای به نام infotainment است؛ تركیبی از "تفریح و خبرگویی". آمریكا پیش از هر چیز، سعی دارد "امپراطوری ذهنی" خود را گسترش دهد و كنترل مغزها را به دست بگیرد تا در نتیجه كنترل فرهنگ، اقتصاد و سیاست شكل بگیرد.

گاهی اوقات عملیات روانی دیگران آنقدر جذاب است كه فرد به سرعت دچار خودفریبی می‌شود و حاضر نیست توجه كند كه مثلاً فیلم هری‌پاتر چه پیامی در خود دارد؟ چرا در این فیلم وقتی قرار است هری پاتر با زن چینی ازدواج كند، ناگهان در داستان، آن شخص حذف و فردی اروپایی جایگزینش می‌شود. زیرا از نظر آمریكایی‌ها زمانی كه كشوری مانند چین از لحاظ اقتصادی به سرعت رو به رشد است، نباید به یك الگو تبدیل شود. این داستان‌ها و فیلم‌ها بدون پیام سیاسی نوشته و تولید نمی‌شوند. همه‌ی این نكات، ظرافت كار عملیات نرم را نشان می‌دهد. بنابراین زمانی كه ما می‌خواهیم در مقابل جنگ نرم، پدافند

كنیم باید بتوانیم این ظرافت‌ها را بشناسیم و در مقابل، الگوی مقاومت‌مان را به همان ظرافت طراحی كنیم.

چند گام‌ در برابر جنگ نرم
اولین كاری كه در مقابله با هرگونه عملیات نرم رقیب می‌تواند صورت بگیرد، "آگاهی‌بخشی" است تا هم رقیب بفهمد كه ما متوجه اعمال او هستیم و هم ملت خودمان این آمادگی را دریابند. وقتی كه از طریق آگاهی‌دهی، "مصون‌سازی" ایجاد شود، گام بزرگی برداشته شده است. البته این كار پیچیده است و در یك مقطع كوتاه انجام شدنی نیست.

در واقع ما باید در یك فرایند ملت‌سازی شركت كنیم. امام خمینی(ره) یك انقلاب را به پیروزی رساند اما پیش از آن فرایند ملت‌سازی را آغاز كرده بود. انقلاب در واقع ثمره‌ی كار بود، نه شروع آن. این ملت‌سازی از چه زمان آغاز می‌شود؟ از مهدها. كشوری كه می‌خواهد برای دنیا الگو درست كند، باید از لحاظ حركت، نمونه‌ی مطلوب و مورد پذیرش را در مركز جهان اسلام ایجاد و نهادینه كند. بنابراین باید فرایند ملت‌سازی‌ای را كه شروع كرده‌ایم، تكمیل كنیم؛ البته به عنوان یك فرایند مستمر؛ یعنی یك پروسه، نه پروژه.

نكته‌ی دیگر این‌كه نمی‌توان برای كل جامعه یك پیام واحد طراحی كرد. با توجه به اجزاء مختلف جامعه، هر پیام باید متناسب با روحیات، تعلقات فكری، مبنای شناختی و منطقی خاصی طراحی شود. گرچه اجزاء جامعه هویت دینی و ملی واحدی دارند كه طبق دین اسلام باید از پیش از تولد تا زمان مرگ برای آن‌ برنامه داشت. تلاش ما برای تمدن‌سازی و ملت‌سازی، عظمت كار ما و این‌كه تلاش ما مكانیكی نیست را نشان می‌دهد.
همچنین هنگامی كه نظام، پیامی را برای آحاد مردم طراحی می‌كند، نباید در ذات این پیام، تعارض و تناقضی وجود داشته باشد. بنابراین، نظام فرهنگی و نهادهای فرهنگی كشور باید درون یك استراتژی كلان عمل كنند.
________________________________________
تفاوت جنگ نرم و سخت
مهمترین تفاوت جنگ نرم با جنگ سخت در سلاح مورد استفاده در آن است
 
در جنگ سخت سلاح ابزار نظامی مشخص است که از دو سوی مهاجم و مدافع استفاده می شود اما در جنگ نرم سلاح مورد استفاده ابزارهایی مانند فضای مجازی(اینترنت) و ابزارهای دیجیتالی است
نکته ی مهم درتفاوت سلاح در جنگهای نرم و سخت توانایی تشخیص دشمن است
در جنگ سخت با توجه به سلاح مورد استفاده تشخیص دشمن آسانتر از جنگ نرم است اما در جنگ نرم به وسیله سلاح های پوشیده و پنهانی عنصری به نام نفاق وحود دارد نه تشخیص خودی از غیرخودی را سخت می کند
نمونه بارز نفاق در جنگ نرم را می توان در انتخابات 22خرداد مشاهده کرد
اشخاصی که قبل از انتخابات خود را از مدعیان قانون گرایی و پیروی ازخط امام و انقلاب معرفی می کردند بعد ازانتخابات با استفاده از ابزارهای نرم و رویکردی منافقانه جنگی نرم را بر نظام جمهوری اسلامی تحمیل کردند که با هوشیاری مقام معظم رهبری باشکست مواجه شد
در پایان لازم به یاداوری است همان طور که جوانان بسیجی در هشت سال دفاع مقدس در جنگ سخت دشمن از ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی دفاع کردند ما دانشجویان با اطاعت ازفرامین رهبری به عنوان افسران جوان جنگ نرم ازنظام جمهوری اسلامی در مقابل تهاجم دشمنان خارجی و منافقین داخلی محافظت می کنیم
_____________________________________
اصول و روش‎هاي مقابله با جنگ نرم
با بهره گيري از سازوكارهاي مختلف، هم مي توان از اعمال تهديدات نرم پيشگيري كرد و هم مي توان با مداخله هاي مؤثر، دامنه اثرات اجتماعي، فرهنگي و سياسي آن ها را كاهش داده و يا از ميان برد.

برخي از اصول و روش هاي مقابله عبارتند از:

١- تبديل جنگ نرم دشمن به فرصتي براي افزايش قدرت نرم
هر ملتي و كشوري داراي منابع قدرت نرم است كه شناسايي و تقويت و سازماندهي آن ها مي تواند براساس يك طرح جامع تبديل به يك فرصت و هجوم به دشمنان طراح جنگ نرم شود.
به عنوان مثال، منابع قدرت نرم در ايران را مي توانيم «ايدئولوژي اسلامي»، «قدرت نفوذ رهبري»، «حماسه آفريني ها» و «درجه بالاي وفاداري ملت به حكومت» بدانيم كه در راهپيمايي ده ها ميليوني در ٢٢ بهمن امسال در سراسر كشور، براي طراحان جنگ نرم پيامي روشن داشت.

همچنين از منابع قدرت نرم ملت ايران مي توان به موارد زير اشاره كرد:
- در اختيار داشتن افراد دانشمند، خلاق و باهوش؛
- داشتن تحصيل كردگان زياد؛
- تراز بالاي دانايي و نرخ سواد دانشگاهي؛
- اراده و عزم ملي براي پيشرفت و آباداني كشور؛
- وجود اقشار مختلف با انگيزه و داراي شوق كه از روحيه ملي و حماسي برخوردارند.

٢- خلع سلاح رواني اپوزيسيون
اپوزيسيون همواره در پي آن است تا با شعارهاي جذاب و وعده بهبود شرايط زندگي، توده مردم را جذب كند.
چنان چه نظام حاكم چنين شرايطي را بر شهروندانش فراهم سازد، زمينه جذب مردم توسط اپوزيسيون را از ميان برداشته و جنگ رواني دشمن
خنثي مي شود.

٣- گسترش دامنه و شمول فعاليت هاي فرهنگي و افزايش محصولات فرهنگي تأثيرگذار بر جامعه و جوانان
نبرد فرهنگي را با نبرد فرهنگي مي شود پاسخ داد.
از سوي ديگر، يكي از عرصه هاي جهاد كه امروز همه نخبگان فكري، هنرمندان، روشنفكران و بسيجيان بايستي وارد آن شوند، عرصه جهاد و مقابله با افكار و فرهنگ غلط انحرافي است.
٤- استفاده از ديپلماسي عمومي
يكي از منابع قدرت نرم و نيرومند هر كشوري استفاده از ديپلماسي عمومي در صحنه بين المللي است. به همين سبب، اگر دولتي مقتدر از مؤلفه ها و عناصر ديپلماسي عمومي به درستي و به موقع توسط ديپلمات هاي زبده، آگاه به تغيير و تحولات جهاني استفاده كند، قدرت نرم را تقويت كرده و از سوي ديگر بر توانايي خود جهت مقابله با جنگ نرم مي افزايد. برعكس، اگر در چندين كشور جهان فاقد سفير باشد، از اين ابزار قدرت نرم غفلت
ورزيده است.
٥- استفاده از راهبردهاي ويژه در مورد اقوام و اقليت ها
اقليت هاي جامعه اغلب به سبب داشتن احساس نابرابري، مستعد مخالفت ورزي عليه نظام حاكم هستند و دشمنان فرامنطقه اي يكي از ميدان هاي فعاليت خود را در كشورهايي كه داراي تنوع قوميت هاست، قرار مي دهند.
اما زماني كه نظام مستقر با انجام راهبردهاي مناسب در مناطق محروم و دور از مركز و اختصاص بودجه هاي لازم در قالب طرح هاي توسعه همه جانبه خصوصا طرح هاي اشتغال زا و به كارگيري مديريت هاي توانمند در اين مناطق و با روحيه جهادي و بسيجي مشغول خدمت به مردم شدند، مي توانند آن احساس را كم كنند يا از ميان بردارند.


٦- عمليات رواني متقابل
در مقابله با جنگ نرم نبايستي منفعلانه عمل كرد. عاملان تهديد نرم از انواع تبليغات، فنون مجاب سازي روش هاي نفوذ اجتماعي و عمليات رواني به منزله روش هاي تغيير نگرش ها، باورها و ارزش هاي جامعه هدف استفاده مي كنند. انجام تبليغات هوشمندانه، سريع با قدرت منطق و انديشه و احاطه ذهني بر مخاطبان جنگ نرم مي تواند يكي از روش هاي مقابله باشد.
نویسنده : سيد يحيي صفوي