جملات تصویری الهام بخش برای زندگی بهتر   منبع :   http://www.taknaz.ir/news_detail_29414.html

جملات تصویری الهام بخش برای زندگی بهتر ... (22)

جمله های تصویری زیبا و آموزنده جدید

جمله های تصویری زیبا و آموزنده جدید

جمله های تصویری زیبا و آموزنده جدید

 
سری جدید جملات آموزنده و تصویری برای کسانی که به دنبال خوشبختی و رسیدن به موفقیت هستند. 

جمله های تصویری زیبا و آموزنده جدید

جمله های تصویری زیبا و آموزنده جدید

جمله های تصویری زیبا و آموزنده جدید

جمله های تصویری زیبا و آموزنده جدید

جمله های تصویری زیبا و آموزنده جدید

جمله های تصویری زیبا و آموزنده جدید

جمله های تصویری زیبا و آموزنده جدید

جمله های تصویری زیبا و آموزنده جدید

جمله های تصویری زیبا و آموزنده جدید

جمله های تصویری زیبا و آموزنده جدید

جمله های تصویری زیبا و آموزنده جدید

جمله های تصویری زیبا و آموزنده جدید

 
منبع : بیتوته 

وبلاگ فرهنگی و مذهبی صفرعلی کشوری احمد

پیام مشاور   منبع :  http://shahidamini2.khschool.ir


مشاور آموزشگاه و مدرس آموزش خانواده: آقاي مرتضي عين آبادي 

                                                                                                                                                                                                                                                                                   
وقتی که زندگی چیز زیادی به شما نمی دهد علت این است که شما چیززیادی ازآن نخواستتيد.
اگر هر روزراهت را عوض کنی هرگز به مقصد نخواهی رسید.
اینکه فکر کنید بعضی چیز ها محا ل است بیشتر برای آن است که عذری آورده باشید.
به جای اینکه به تاریکی لعنت بفرستید شمعی روشن کنید.
بودن همه چیز نیست اما تلاش برای بودن همه چیزاست.
افتادن در گل و لای ننگ نیست  ننگ در این است که آنجا بمانی.
مرتضی عین آبادی


چگونگی ایجاد علاقه در بین دانش آموزان


        در مورد علاقه یا عدم علاقه بسیار در كتابها خوانده و یا از زبان دیگران شنیده ایم و دلایل و راهكارهای بسیاری برایمان آورده اند اما بنده این بار با تكیه بر مطالب علمی كه بسیار كمك كار ماست سعی كردم نوشته ام را با تركیبی از تجربه و مطالب علمی شروع و یك نتجیه گیری قابل قبولی از آن داشته باشم اگر قدری تأمل كنیم می بینیم كه كودكی كه در پیش دبستانی یا در سالهای اولیه مدرسه پایه اول و دوم یك ساعت قبل از مدرسه با ذوق و شوق و علاقه آماده رفتن به مدرسه میشود حتی والدین نیز نمی توانند مانع زود رفتن آنها در هوای نامناسب به دبستان شوند آیا این عمل كودك را چیزی جز شوق و علاقه میتواند ورق بزند طبعا خیر ، اما چه شده است همین كودك بعد از چند سالی آرام آرام از مدرسه فراری می شود و پدر و مادر نیز نمی توانند او را وادار به ادامه تحصیل نمایند و در نهایت ترك تحصیل می نماید یا با نمرات ناپلئونی به سختی قبول می شود . آیا غیر از این است كه دلیل این بی علاقه ای را باید در مدرسه و كتابها و سبك و سیاق مدرسه و معلمان باید جستجو كرد ، پس بیایید قدری به خودمان بیاندیشیم و چگونگی ایجاد علاقه را در این گونه دانش آموزان پیدا نماییم .
     به یاد دارم كه در زمان كلاس از اولیاء و دوستان و همكلاسانم می شنیدم كه فلانی دارای ذهن بالایی است و درس را خوب می فهمد و شاگرد ممتاز است و ما هم به اینگونه افراد احترام خاصی قائل بودیم و شاید طرح این موارد از سوی اینگونه افراد برایم قدری ناراحت كننده بود كه چرا ما و امسال ماها دارای چنین ذهن و استعدادی نیستیم و اصلا بیان اینگونه دلایل در واقع ترمزی بود برای كسانی كه می خواستند بیشتر تلاش كنند و درس بخوانند و ما قبول می كردیم كه فقط خداوند به آنها استعدادخوبی داده و بقیه به هیچ وجه نمی توانند همپای آنها شوند و همین امر باعث می شد كه بقیه دست از تلاش بر دارند و كم كم قبول كنند كه نمی توانند رشد نمایند چرا كه آنها دارای ذهن و استعدادخدادادی هستند و ما خیر و عامل اصلی رشد را منتصب به شخص نمی دانستیم « البته كه در هركاری بایستی به خداوند توكل كرد» .
    اكنون با پیشرفت علم متوجه شدیم تمام آن عقاید پوچ و باطل بوده است به فكر افتادیم كه چگونه دانش آموزان و فرزندانمان شاگردان ممتازی شوند و چگونه بتوانیم دانش آموزان كوشایی داشته باشیم ؛ شاید جواب این سؤال در ظاهر بسیار ساده باشد و آن یك كلمه است « علاقه » اما چگونگی ایجاد علاقه برایم بسیار مهم است و پیدا كردن راه حل برای این سؤال بسیار سخت است ؛ دانش آموزی كه فرار را بر قرار در مدرسه ترجیح می دهد ؛ چگونه می توان در او ایجاد علاقه به درس كرد ، چگونه می توان او را شیفته و عاشق درس و كتاب نمود .
   برای پیدا كردن جواب این سؤال همیشه به فكر این بودم كه چرا هنگامی كه دانش آموزان ورزش دارند و هوا سرد و بارندگی است باز هم دوست دارند بیرون بروند و بازی نمایند و با عنایت به اینكه ممكن است این دانش آموزان در ساعت ورزش خسته شوند و هوای بیرون سرد و مشكل آفرین است اما اگر توپشان را از آنها نگیری و اجازه بازی بدهی تا غروب بازی می كنند اما چرا همین دانش آموزان در كلاس ریاضی و غیره با توجه به اینكه روی صندلی نشسته و راحت هستند خسته می شوند و بی توجه هستند و گاها به خواب می روند. 
      با خودم فكر كردم كه جواب این سؤال را از خود دانش آموزان در ساعت ورزش بپرسم و وقتی به سراغ عده ای از آنها رفتم همگی گفتند ما عاشق توپ و ورزش هستیم و به شدت بازی كردن را دوست داریم و از ورزش كردن احساس شادی و نشاط می كنیم و بسیار خرسندیم و اصلا ساعت ورزش و دبیر ورزش نیز برایمان رضایت خاطر می آورد .
   با خود فكر كردم كه در ساعت ورزش چه خصیصه هایی وجود دارد كه دانش آموزان این همه عاشق ورزش و بازی هستند و علی رغم اینكه گاها معلمان ورزش نیز چیزی بیشتر از معلمان دیگر ندارند اما بسیار دوست داشتنی هستند تا اینكه به نتایجی از این قرار رسیدم و فكر كردم كه آنچه باعث شده است دانش آموزان اینگونه ساعت ورزش را دوست داشته باشند اینها می باشدكه عبارتند از :             
1)  در ساعت ورزش دانش آموزان از آزادی عمل بیشتری برخوردار هستند
2) همه دانش آموزان به كار گرفته می شوند و فقط به عده خاصی توجه نمی شود
3)  دانش آموزان در گروههای چند تایی (چند تیم ) برای رسیدن به یك هدف ( گل زدن و پیروزی ) با هم تلاش می كنند
4) هركاری كه دانش آموز انجام می دهد یعنی می دود – توپ را با پا می زند و غیره ، تمام این حركات صحیح است و برای رسیدن به هدف مفید است مثل كلاس درس نیست كه به دانش آموز بگوییم تو نمی توانی و اشتباه كردی
5)  معلم ورزش در واقع نقش دوستی شفیق و راهنمایی امین را بازی می كند كه كمك كار دانش آموزان است نه حاكم بر كلاس و امرو نهی نمی كند
6)  ساعت ورزش برای دانش آموزان جذاب است  پس ما سعی  كنیم درسهایمان را بطور جذاب برای شاگردان طرح كنیم
7) در ساعت ورزش برای رسیدن به هدف ( گل زدن ) شاگردان پس از تلاش همدیگر را تشویق می كنند .
8) هیچ وقت دانش آموزان از نمره هراسی ندارند و ورزش كردن را برای نمره گرفتن انجام نمی دهند و بحث نمره حل شده است
       و به دنبال اینگونه آیتمها بود كه تقریبا به جواب قانع كننده ای رسیده بودم و بعد از آن سعی كردم در كلاس درسم همان مواردی را كه در زمین ورزش و درس ورزش رعایت می شود برای دانش آموزانم رعایت كنم و حتی در زمان تصدی مدیریت مدرسه نیز به همكارانم موارد ذكر شده را توصیه می كردم و كم كم متوجه شدم كه دانش آموزان نسبت به من و درس من علاقه مند میشوند و درسم را بهتر می خوانند و حتی از زبان دانش آموزی شنیدم كه « اگر دانش آموزی دبیری را دوست نداشته باشد درسش را نیز نمی خواند » و اما در این بین متوجه شدم كه با این شیوه بسیاری از دانش آموزان زود جواب می دهند ولی بعضی ها هنوز گاهی اوقات دچار مشكلات هستند و اینگونه دانش آموزان به جهت مشكلات بیرونی و مدرسه ای كه تا كنون داشته اند دیرتر جواب می دهند و با صبر و حوصله میتوان آنها را نیز به راه آورد .
       و اكنون كه 21 سال سابقه آموزشی و مدیریتی دارم با مطالعاتی كه در این زمینه داشتم و با صحبتهایی كه با همكاران و دانش آموزان كردم به نتایج مثبتی رسیدم . و راههای ایجاد علاقه در دانش آموزان را اینگونه ترسیم نمودم :
    1) دادن آزادی عمل به دانش آموزان
    2) توجه به همه دانش آموزان نه فقط عده خاصی
    3) استفاده از روشهای فعال تدریس و گروه بندی دانش آموزان ( تیمی )
    4) اگر دانش آموز پاسخی می دهد و جواب سؤال را میدهد سریعا به او نگوییم كه شما اشتباه می كنید بلكه سعی كنیم با طرح سؤالات پیاپی او را به جواب درست هدایت نمائیم ( روش سقراطی ) حسن این كار این است كه دانش آموز درفعالیتهای كلاسی همیشه شركت می كند .
    5) ما به عنوان یك معلم سعی كنیم دانش آموزان بجای اینكه از ما حساب ببرند روی ما حساب كنند و در كارها و مشكلات یار و یاورشان باشیم .
    6) سعی كنیم درسهایمان را با روش فعال و متنوع برای دانش آموزان جذاب نماییم .
    7) برای رسیدن به هدف همیشه دانش آموزان را تشویق كنیم .
    8) به هیج وجه دانش آموزان را تنبیه نكنیم بلكه همیشه به دنبال فرصت باشیم و كوچكترین پیشرفت دانش آموز را به كرات تشویق نماییم تا موجب شادی و نشاط و علاقه دانش آموز به درس شود .
   9) به دانش آموزان احترام بگذاریم و آنها را از صمیم قلب دوست داشته باشیم .
 10) با اولیاء دانش آموزان صحبت نماییم ( آموزش خانواده ) كه به هیچ وجه بچه ها را به اجبار به انجام تكالیف مكلف نكنند بلكه منتظر باشند تا اینكه فرزندان آنها زمانی كه دست به قلم شوند ، همان لحظه بچه ها را بسیار تشویق نمایند ( این موضوع خصوصا در دوره ابتدایی و پایه های اول و دوم برای كودك بسیار خوشایند است) .
   11) سعی نكنیم كه افكارمان را به زور به شاگردان تحمیل نماییم چرا كه كودكان نیز برای خودشان دنیایی دارند و چون ما می خواهیم به كودكان آموزش دهیم پس سعی كنیم با زبان كودكان صحبت كنیم بقول معروف :
« چونكه با كودك سر و كارت فتاد                         پس زبان كودكی باید گشاد  »
  12) هیچ وقت دانش آموزان را با نمره تهدیدنكنیم و سعی كنیم با كمترین توجه و جواب ، به دانش آموز نمره خوبی بدهیم .
  13) بعنوان یك معلم سعی كنیم همیشه درسر كلاس مرتب و منظم باشیم و وضع ظاهری مناسب و دوست داشتنی داشته باشیم .
 14) در انجام تكالیف درسی خصوصا در اوایل كار ، دانش آموزان را آزاد بگذارید یعنی به هر مقداری كه انجام دادند آنها را تشویق نماییم تا پیشرفت نمایند .   و در پایان با پوزش از همه اساتید فن و تعلیم و تربیت ، آنچه بیان نمودم حاصل سالها تجربه اندوزی و دقت این حقیر بود كه ذره ای از دریای بیكران فن و هنر معلمی می باشد كه میتواند در راه پیشبرد اهداف تعلیم و تربیت مفید واقع شود.

http://moshavereshahed.mihanblog.com




معاون آموزشي ( وظايف ، مشكلات ، راهكارها ،...)   
 
  سعي كنيد تمامي قوانين مدرسه را اجرا و رعايت كنيد هر گونه انعطاف و چشم پوشي بي مورد باعث مشكل شدن كار شما در ادامه  خواهدشد .
 
-      همه جاي مدرسه را كنترل كنيد . از همه اتفاقاتي كه در مدرسه مي افتد مطلع باشيد .
 
-      سعي كنيد شناخت كاملي از وضعيت درسي و خانوادگي دانش آموزان پيدا كنيد .
 
-      بايد معلومات علمي شما در زمينه تدريس و تسلط شما بر  تمامي پايه ها بيشتراز همه باشد تا بتوانيد راهنما و مشاور خوبي براي همكارانتان باشيد . ( به نظر من اين توانايي  معاون آموزشي يكي از مهمترين ويژگيهاي يك معاون آموزشي خوب و موفق در زمينه امور آموزشي است . چه زمانيكه شما به جاي يك معلمي كه حضور ندارد به كلاس مي رويد و و چه زمانيكه به عنوان بازديد از كلاس وارد كلاسي مي شويد . آشنايي با تمامي الگو ها و روشهاي تدريس ، مخصوصا روشها ي جديد و تغيرات كتابها ي درسي  و روشهاي  آموزش آنها كه اين  چند ساله زياد رخ داده و به نظر من بايد ترتيبي اتخاذ شود كه قبل يا حد اقل همزمان با معلمان دوره ها ي مربوطه براي معاونان آموزشي نيز گذاشته شود . چون يك نفر بعنوان مرجع هميشه بايد حضور داشته باشد تا بتوان از مشاوره و راهنمايي هاي او سود جست . چه بسا پيش مي آيد كه يك دوره اي براي آموز گار پايه اول مدرسه اي گذاشته مي شود و سال ديگر او در آن مدرسه نيست و معلمي كه سال بعد در آن پايه تدريس مي كند اين دوره را نگذراند ه و آشنايي با آن ندارد ايجاست كه بايد گفت چه بايد كرد ؟ !)
 
-      يكي از مواردي كه در برقراري نظم و انضباط در آموزشگاه و حتي در همه امور مدرسه موثر است و با عث هر چه بهتر آن مي شود ، مشاركت كليه ي كاركنان مدرسه در اجراي برنامه ها و تحقق اهداف آموزشي و تربيتي است . اين نكته شايد از بديهيات باشد ولي همين امر بديهي بعضا ناديده گرفته شده و در مدرسه هر كس خود را فقط موظف به انجام وظايف اصلي خود مي كند و از مشاركت در امور ديگر كه به نظرش ربطي به كار او ندارد سر باز مي زند و تعهدي از خود نشان نمي دهد و همين امر در رابطه با كار معاون آموزشي يا همان ناظم مدرسه باعث سختي كار شده و تا جايي كه بعضي امور از دستش خارج مي شود و چه بسا با كمي همكاري ديگر كاركنان اين مشكل بر طرف خواهدشد .
 
بعنوان نمونه يكي از مشكلات ما در مدرسه ، ماندن دانش آموزان در كلاس در زنگها ي تفريح است كه بايد تقريبا نصف زمان زنگ تفريح را به آن اختصاص دهيم در صورتيكه اگر معلمان قبل از خروج از كلاس دانش آموزان را آماده و ملزم به ترك كلاس كنند اين مشكل به سادگي حل خواهد شد . و ديگر اينكه  زودتر يا حد اقل همراه دانش آموزان وارد كلاس شوند بسياري از مشكلات و درگيريهاي دانش آموزان در طول راهرو و كلاس از بين خواهد رفت .
 
-      ...
 
زنگ تفريح در مدرسه،وظيفه ناظم در زنگ تفريح،حياط مدرسه،سرويس هاي بهداشتي مدرسه
 
آموزگار مدرسه ابتدايي...
 
شايد قبلاً به صورت اعتراض آميزي گفته باشيد، " اوه نه، همه اين كارها را هم بايد ما انجام بدهيم؟ " متأسفانه، آموزگاري فقط درس دادن نيست. ما بايد در اوقاتي كه درس نمي دهيم نيز كمك كنيم تا امور مدرسه اداره شود. نكات زير مي‌توانند به شما ياري دهند تا اين امور را با خونسردي انجام دهيد! درمدارسي كه آموزگار بايد كارهاي ناظم را هم انجام دهد توجه به نكات زير مفيد است :
 
 1- يك سوت تهيه كنيد! از اين كه كمي قديمي مأبانه است نگران نباشيد. يك سوت مي‌تواند در شرايط پر سر و صدا، توجه ديگران را به شما جلب كند؛ به شرطي كه زيادي در آن ندميد و با مقررات مدرسه يا آموزشگاه آشنايي كامل داشته باشيد.
 
2- حتماً به مقررات آگاهي داشته باشيد. بدانيد چه چيزي مجاز و چه چيزي ممنوع است. سعي كنيد راهنمايي هاي لازم را از يكي از همكاران با سابقه دريافت كنيد.
 
3- ديده و شنيده شويد! اگر احتياج داريد سري به دستشويي يا زمين بازي مدرسه بزنيد، حضور خود را با صداي بلند اعلام كنيد. با اين كار كمتر با صحنه هاي غير منتظره روبرو خواهيد شد!
 
4- در روزهاي سرد لباس هاي گرم بپوشيد و براي باران آمادگي داشته باشيد! چنانچه لباس مناسب به تن نداشته باشيد، انجام چنين اموري دشوارتر از هر موقع ديگر مي‌شود. اگر به يك نوشيدني داغ دسترسي داشته باشيد ديگر واقعاً عالي است!
 
5- سعي كنيد به كمك يكي از همكاران به اين امور رسيدگي كنيد. اگر رسيدگي به اين امور تبديل به يك كار شاق شود، مي‌توانيد يا دو نفري به آنها رسيدگي كنيد و يا اين كه در فواصل كوتاه همديگر را پوشش دهيد تا بدين ترتيب هر كدام استراحت مختصري داشته باشيد. يك نوبت انجام وظيفه بيست دقيقه اي در حياط، خيلي طولاني تر از دو نوبت ده دقيقه اي به نظر مي‌رسد. در صورت امكان، قبل از اين كه نوبت به شما برسد، ببينيد همكار شما چگونه از عهده اين امور بر مي‌آيد تا وقتي كه نوبت شما رسيد، بدانيد چه انتظاري از شما مي‌رود.
 
6- زمينه را آماده كنيد. علي الخصوص اگر قرار است درست پس از چنين فعاليتي به تدريس بپردازيد، حتماً از آمادگي قبلي برخوردار باشيد. اين عمل مي‌تواند به شما اطمينان بدهد تا در هنگام شروع درس جديد آشفته و عصبي نباشيد. به دانش آموزان تكليفي بدهيد كه واقعاً سرگرمشان كند تا شما بتوانيد نفسي تازه كنيد!
 
7- براي پيشامدهاي غير منتظره برنامه هاي احتياطي در نظر داشته باشيد. مقررات مدرسه يا آموزشگاه را در زمينه حوادث جزيي مطالعه كنيد. شايد بد نباشد به خاطر دانش آموزان خردسال، هميشه ذخيره اي از تنظيف هاي ضد عفوني كننده و چسب زخم داشته باشيد.
 
8- چشمان خود را باز نگه داريد! امكان ندارد در هر آن بتوانيد همه جا را تحت نظر داشته باشيد، اما غالباً مي‌توانيد قبل از وقوع حادثه، با مداخله به موقع از بروز آن جلوگيري كنيد. اگر طالب آرامش هستيد، بايد آماده و هشيار باشيد!
 
 9- در صورت بروز درگيري، قبل از مداخله همه چيز را در نظر بگيريد. در مواردي كه ايمني يك دانش آموز يا همكار در خطر است، با توسل به زور نسبتاً منطقي مي‌توانيد دانش آموزان را مهار كنيد، اما شايد تعريف چنين شرايطي كار آساني نباشد. تحت هيچ شرايطي نبايد يك دانش آموز را كتك زد.
 
10- از اين گونه امور به عنوان فرصتي براي ايجاد رابطه مطلوب بيرون از كلاس با دانش آموزان استفاده كنيد. البته مواظب باشيد چنين به نظر نرسد كه نسبت به بعضي‌ها تبعيض قائل مي‌شويد و يا به برخي از دانش آموزان توجه ويژه اي ابراز مي‌كنيد.
 
 

چگونه کودکانی منظم داشته باشیم؟
راههای زیر را برای نظم بخشیدن به كودكان توصیه می‌كند .
1. آموزش‌ها: یعنی باید به كودك آموزش دهیم تا در دنیا ی جدید بدون سردرگمی زندگی كند .
2. تذكرات: باید از انضباط برای كودك تعریف كرده و آن را لازمه‌ی موفقیت بدانیم
3.تهیه مقررات : تهیه مقررات و تنظیم آن به كودكان یك كار اساسی است و باید قوانین منطقی در نظر بگیریم.
4.جنبه الگویی : باید برای كودك الگو بوده و عامل و مجری نظم باشیم و اگر خود منظم نباشیم انتظار نظم از كودك بیهوده است .
5. تنظیم برنامه : باید سعی كنیم با برنامه‌ای به زندگی كودك نظم ببخشیم.
6.نشان دادن آثار : كودك را باید از فواید نظم و زیانهای بی نظمی آگاه كنیم.
7.سپردن مسولیت : باید مسئولیت‌هایی در رابطه بانظم به كودك بسپاریم برای مثال:مسولیت نظم اتاق
8.زمینه سازی برای عادات: اگر بتوان رعایت نظم را بخشی از زندگی كودك كرد در آن صورت كودك به آن عادت خواهد كرد .

نظم و انضباط در مدرسه
نظم در لغت به معنای آراستن، برپا داشتن، ترتیب دادن کار و... و در اصطلاح نظامی به معنای پیروی کامل از دستورهای نظامی است.
انضباط نیز به معنای نظم و انتظام، تربیت و درستی، عدم هرج و مرج، سامان‌پذیری و آراستگی است.
می‌دانیم آنچه که امروز حرف اول را در مدرسه می‌زند انضباط است، انضباط اخلاقی و رفتاری دانش‌آموزان می‌تواند روی آموزش اثرگذار باشد. بنابراین پرورش همراه آموزش مهم جلوه می‌کند.
دانش‌‌آموزان با انضباط می‌توانند مسئولیت‌های مهم مدرسه را به عهده بگیرند و در آینده نیز جامعه به خوبی پذیرای این افراد است.
حال مسئله این است که اگر دانش‌آموز بی‌انضباط باشد چه کارهایی باید انجام دهیم؟
مسلماً چنین افرادی دارای مشکلاتی هستند که این مشکلات می‌تواند از مدرسه و یا عمدتاً از بیرون مدرسه باشد، به هر حال کمک به چنین دانش‌آموزانی وظیفه معلمان است تا بتوانند دانش‌آموزانی سالم و بانشاط تحویل جامعه دهند.
هدف از بررسی نظم و انضباط‌
هدف از بررسي این موضوع، چگونگی ایجاد مدرسه‌ای شاد با دانش‌آموزان با انضباط و منظم که انسان های پرورش یافته تربيت شوند و متفکر و متعهد باشند که فقط هدف آنها کسب نمره بالاتر نیست، بلکه هدف، آموزش و پرورش است.
نظم و انضباط حاکم بر مدرسه باعث می‌شود دانش‌آموزان با برنامه‌ریزی به کارهای خود برسند و این نظم و انضباط نه تنها داخل مدرسه، بلکه کارهای خارج از مدرسه را نیز تحت الشعاع قرار می‌دهد و باعث می‌شود دانش‌آموزانی با ایمان، مشتاق به درس و مدرسه و در آینده توانمند روی کار بیایند.
اگر هر شخصی در هر مرحله زندگی که هست نظم و انضباط داشته باشد موفقیت در انتظار اوست.
می‌دانیم که اگر به ‌آموزش و پرورش به دید واقعی نگاه کنیم و به آن اهمیت بدهیم باعث پیشرفت جامعه می‌شود و شاید در کشورهای توسعه یافته، آموزش و پرورش آنها دلیل پیشرفت آنها بوده است. برنامه‌ریزی مناسب و جذاب بودن مدارس، بودن نظم و انضباط در مدارس، جهت دار بودن آموزش و پرورش، باعث به ثمر رسیدن اهداف از پیش تعیین شده جامعه می‌شود.
هدف از نظم و انضباط در آموزش و پرورش، تربیت افرادی است که خود اتکاء و مستقل باشند، دلیل هر فرمان و دستوری را بدانند و چنین دیدی از انضباط، ظرفیت ذهنی افراد را افزایش می‌دهد و او را قادر می‌سازد تا مفاهیم جهان اجتماعی و طبیعی را درک کند.
بیان مسئله‌
در این گزارش این سوال مطرح می‌شود: آیا انضباط حاکم بر مدرسه می‌تواند بر تحصیل موفق دانش‌آموزان اثر داشته باشد؟
آیا معلمان مجرب ما می‌توانند با ارائه مطالب جذاب و هیجان‌انگیز خود، دانش‌آموزان جامعه فعلی را که پر از آلودگی‌های صوتی، تصویری و... است از نظر انضباطی کنترل کنند و در کلاس درس مشکلی نداشته باشند؟
و هزاران سوال دیگر که با یافتن جواب آنها می‌توانیم در امر آموزش و پرورش موفق باشیم.
متأسفانه اگر نتوانیم مشکل دانش‌آموزان را در مدرسه برطرف کنیم این معضل بی‌‌انضباطی هم برای معلمان دردسرساز خواهد بود و هم برای جامعه. زیرا بودن حتی یک دانش‌‌آموز بی‌انضباط در مدرسه نظم مدرسه و کلاس را بر هم می‌زند. انسان به عنوان یک موجود اجتماعی برای زندگی و ارتباط با دیگران ناچار است اطاعت از هنجارهای اجتماعی بین انسان‌ها را رعایت نماید. به عبارت دیگر رفتارش باید مورد قبول اجتماع باشد، یکی از راه‌های اجتماعی شدن و مورد قبول واقع شدن، رعایت مقرراتی است که در اجتماع حکم فرماست. آموزش و پرورش و مدارس بعنوان یک سیستم اجتماعی و متشکل از افراد انسانی به منظور نیل به این هدف، باید فعالیت‌هایی را پیش‌بینی کند که این مهارت اجتماعی را در دانش‌آموزان تقویت کرده و درونی سازد. امروزه نزد بسیاری از محققان برای افزایش و ایجاد نظم و انضباط روش‌های تربیتی غیر مستقیم و غیر کلاسیک مورد تأکید و تشویق قرار گرفته و اعتقاد بر این است که برای آموزش نظم تنها نباید به آموزش کلاسی، مقررات مدرسه و خانواده اکتفا نمود، بلکه استفاده از مشارکت جوانان و نوجوانان را در فعالیت‌های گروهی و انتخابی باید مدنظر قرار داد، تا از این طریق علائق، قدرت سازندگی، ابتکار و خلاقیت دانش‌آموزان را افزایش داد و درکی کامل و سنجیده از اجرای مشارکتی فعالیت‌ها بدست آورد و راهکارهای ارتقاء نظم و انضباط در سطح جامعه را بدست آورد.‌
‌نظم و انضباط در خلقت
نظم و انضباط نه تنها در مدرسه، باعث مدرسه‌ای شاد و توانا می‌شود بلکه این نظم در آفرینش هم بسیار مهم است. مثلاً نظمی که خداوند در کرات آسمانی، گردش روز و شب و... قرار داده که حکایت از بزرگی و عظمت خداوند باری تعالی است. خداوند در هر چیز تجلی یافته است و همه چیز از روی حساب و کتاب آفریده شده است. و همه چیز معلول تدبیر خداوند حکیم، مدیر و توانا است. وقتی خداوند در دستگاه پهناور خلقت خود نظم قرار دارد بنابراین انسانها هم باید در زندگی فردی و اجتماعی خویش نظم و تربیت و تدبیر را رعایت کنند.
به گفته روانشناسان: احتیاج به نظم و ترتیب، جز احتیاجات اساسی و روانی محسوب می‌گردد، رنگ و شکل خاصی به زندگی می‌دهد، افراد میل دارند زندگی فردی و جمعی خود را تحت نظم و قاعده مشخصی درآورند.‌
همه هزینه‌های هنگفتی که صرف قانون‌گذاری می‌شود، همه صرفاً به خاطر برقراری نظم در جامعه است. اسلام نیز به عنوان دین جامع و کامل به نظم و برنامه‌ریزی در زندگی اهمیت فراوان می‌دهد چرا که همه احکام اسلامی بر پایه نظم است.
در دنیای کنونی، با پیشرفته شدن و روی آوردن به کامپیوتر این نظم دقیقتر شده است. به طوریکه می‌توانیم بگوییم منظم زندگی کردن، جزء ضروریات زندگی است و مورد پسند عقل و دین است.
امیرالمومنان علی (ع) می‌فرماید: نظم و انضباط در روایات اسلامی نیز مورد تأکید قرار گرفته است به طوریکه حضرت علی (ع) در خطبه‌های نهج‌البلاغه فرزندان خود را به تقوای الهی و نظم در کارهایشان سفارش می‌کند.
نظم و انضباط و مدرسه سالم
آنچه که برای ما اهمیت دارد رابطه نظم و انضباط با مدرسه سالم است آیا می‌توان بین این دو ارتباط تنگاتنگی برقرار کرد. آنچه که علم ثابت کرده و مشاوران مرتب روی آن در مدارس تأکید دارند، برنامه‌ریزی است. حال آیا این برنامه‌ریزی به دانش‌آموزان با انضباط برمی‌گردد یا نه؟
برای اینکه مدرسه‌ای بانشاط داشته‌باشیم موارد زیر را در مورد انضباط رعایت کنیم:
 1- مدیر و معاون و معلمان مدرسه در همه کارهای مدرسه الگوی دانش‌آموزان باشند تا دانش‌آموزان الگوگیری کنند و دنیای فردا از دریچه روشنایی به سوی دانش‌آموزان باز شود.
2- اگر در مدرسه مسئولیت‌هایی به دانش‌آموزان سپرده شود و خود دانش‌آموزان مدرسه را با نظارت کادر مدرسه کنترل کنند. برای مثال شورای دانش‌آموزی مدرسه، معمولا بهترین دانش‌آموزان مدرسه را از نظر انضباطی تشکیل می‌دهند که توسط آراء دانش‌آموزان انتخاب می‌شوند و این دانش‌آموزان خیلی از کارهای اجرایی مدرسه را در کنار مدیر و معاون مدرسه انجام می‌دهند. باید سعی کنیم تمام دانش‌آموزان مدرسه را در کارها درگیر کنیم.
3- بررسی مشکلات دانش‌آموزان و همراهی ایشان در لحظات سخت زندگی.
4- هم صحبت شدن با دانش‌آموزان و خود را در کنار ایشان گذاشتن.
5- آشنایی با والدین دانش‌آموزان که در انضباط تأثیر بسزایی دارد.
در چنین مدرسه‌ای دانش‌آموزان از نظر پرورشی و تربیتی رشد خوبی خواهند کرد. چون نظم و انضباط همه کارهای مدرسه را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد و دانش‌آموزان وظیفه خود می‌دانند به موقع در صبحگاه، کلاس، نماز جماعت و... حاضر شوند یعنی از نظر دینی نیز دانش‌آموزان به تعالی می‌رسند.
در مدرسه سالم و شاد که بر پایه‌ انضباط است دانش‌آموزان خلاق و نوآور رشد می‌کنند و تفکر این دانش‌آموزان به طور کیفی است. به طوری که همیشه خدا را ناظر بر اعمال خود می‌دانند. دانش‌آموزان باانضباط، وقتی پا به اجتماع می‌گذارند، سریعا خود را با اجتماع هماهنگ می‌کنند و به دنبال اهداف از پیش تعیین شده خود می‌روند. در این مدرسه که نظم و انضباط حاکم است جریان‌ یاددهی - یادگیری هر روز بهبود می‌یابد و تعلیم و تربیت هیجانی و شوق‌انگیز می‌شود و مدرسه به سوی مدرسه‌ سالم سوق داده می‌شود.
رابطه نظم و انضباط با مسئولیت‌پذیری
اگر دانش‌آموزان در مدرسه نظم و انضباط را رعایت کنند نتیجه آن مسئولیت‌پذیری آنها خواهد بود. این دانش‌آموزان با رعایت حقوق تمامی افراد و برخوردهای منطقی با مخالفین و احترام متقابل، از عصاره بدست آمده از رعایت رفتار و عمل به آن در سطح مدرسه و بعد از آن پیاده کردن کاربردی‌تر در سطح اجتماع رفتار می‌کنند که می‌تواند راهگشای بسیاری از مشکلات و کشمکشهای موجود در داخل اجتماعات انسانی باشد.
اگر به دانش‌آموزان بی‌انضباط و یا کم‌ فعال مدرسه مسئولیتی را بدهیم و اجازه دهیم آن را تجربه کنند قطعاً این دانش‌آموزان از نظر انضباطی بهبودی پیدا خواهند کرد فقط این کار مستلزم فرآیند آزمایش و خطاست.
این مسئولیت‌ها باید از کوچک شروع شود و پس از آنکه دانش‌آموز از خود قابلیت ایفای مسئولیت را نشان داد مسئولیت‌های مهم داده شود. دانش‌آموز، با احساس مسئولیت کردن، به بحث و تصمیم‌گیری و مشارکت در مدرسه می‌پردازد که باعث ایجاد مدرسه‌ای نتیجه‌بخش می‌شود و محیط بهتری را برای آموزش فراهم می‌کند.رابطه نظم و انضباط با مسئولیت‌پذیری، رابطه‌ای متقابل است.
آیا برقراری نظم و انضباط در مدرسه یک معضل است؟
بعضی‌ها بر این باورند که برقراری نظم و انضباط در مدارس امروزی با توجه به اجتماعی که در آن قرار داریم خیلی مشکل است. مدرسه‌ای که نتوان در آن نظم را برقرار کرد، طبق مباحث قبلی این مدرسه موفق نخواهد بود. نه دانش‌آموز درس خواهد خواند و نه نظم کلاس را رعایت خواهد کرد.
خیلی از معلمان مدارس ما از مشکل بی‌انضباطی زجر می‌کشند زیرا عاقبت بی‌انضباطی را درس نخواندن می‌دانند. انضباط و تعلیم و تربیت ارتباط خیلی نزدیکی دارند و بعضی دیگر از معلمان با مدیریت خوب کلاس، انضباط را یک معضل نمی‌دانند.
بعضی معلمان و معاونان بر این اعتقادند که برای برقراری نظم حتماً شیوه تشویق و تنبیه باید وجود داشته باشد و بعضی دیگر معتقدند برای دانش‌آموز باید محیطی فراهم آورد که در آن برای قدم گذاشتن در جاده‌ پیشرفت مورد حمایت قرار گیرد و موانع سر راهش هموار گردد. به نظر آنان دانش‌آموز انگیزه‌ درونی دارد بنابراین کافی است که این انگیزه پرورش یابد نه اینکه کنترل شود تا بتواند به بار بنشیند بنابراین طبق این نظریه، معلم که جهت دهنده است حرف اول را در پرورش نمی‌زند ولی به این معنی هم نیست که دانش‌آموز را به حال خود رها کنیم.
‌چگونه با دانش‌آموزان بی‌انضباط برخورد کنیم‌؟
سعی کنیم با دانش‌آموزان بی‌انضباط، آرام، خونسرد و حرفه‌ای برخورد کنیم. این نکته‌ خیلی مهمی است زیرا اگر مأمور پلیسی وسیله‌ نقلیه‌ ما را به خاطر رعایت نکردن قوانین رانندگی جریمه کند حق اجرای قانون انتظامی دولتی را دارد یعنی صدور برگه‌ جریمه، ولی حق تحقیر و رجزخوانی و سرزنش شما را ندارد. در مورد دانش‌آموزان بی‌انضباط هم عیناً همین است ما در حیطه وظایف خود حق اجرای برنامه انضباطی را داریم ولی نباید با فریاد زدن و حرکت انگشت، یا نگاه‌های تهدیدآمیز و یا تعابیر نیش‌دار و.... مورد بی‌انضباطی را به دانش‌آموز بگوییم. اگر برخورد ما با خونسردی و همراه با ریشه‌یابی باشد احتمال بیشتری دارد تا دانش‌آموز متوجه رفتارش شود زیرا ما می‌خواهیم با دانش‌آموزان تا پایان سال تحصیلی در مدرسه، با هم باشیم. اگر ما از دست دانش‌آموز، از حال طبیعی خود خارج شویم دیگر نمی‌توانیم به دانش‌آموز تسلط داشته باشیم. ما هنگام برخورد با دانش‌آموزبی‌انضباط باید آرام و خونسرد باشیم چرا که دانش‌آموزان از رفتار ما الگوگیری می‌کنند.‌
کم‌توجهی به دانش‌آموزان، به صورت ناتوانی در ادامه دادن یک تکلیف خاص آشکار می‌شود. دانش‌آموزانی هم در مدرسه هستند که معمولاً بیش‌فعال هستند که هم خانواده از دست چنین دانش‌آموزانی ناراضی است و هم مدرسه. این دانش‌آموزان در مدرسه، از دستورها اطاعت نمی‌کنند عملکردی تکانشی دارند و تحریک‌پذیر و خشن هستند. چون این دانش‌آموزان چنین مشکلاتی را دارند با هم سالان خود و خواهر و برادرشان مشکل دارند بعداً ممکن است در اجتماع دچار تنهایی و گوشه‌گیری شوند. این افراد از فعالیت‌هایی که نیازمند کاربرد نظم و انضباط مداوم و کوشش ذهنی و تقاضاهای سازمانی یا تمرکز حواس است، اجتناب کرده و یا بدشان می‌آید. این دانش‌آموزان در کلاس درس حواسشان به راحتی توسط محرک‌های ناآشکار منحرف می‌شود و در نتیجه هر محرک بی‌اهمیتی کار و فعالیت آنها را قطع کرده و باعث بی‌انضباطی در مدرسه می‌شوند.
برای ایجاد انضباط معلم باید خواسته‌های خود را با دانسته‌های دانش‌آموز هماهنگ کند و به اصلاح تجارب نادرست پرداخته و رفتارهای جدید ایجاد کند و تداوم در این رابطه اهمیت دارد. همچنین همکاران بدانند که دادن فرصت و مشاهده و تمرین رفتار مطلوب به دانش‌آموزان می‌تواند مؤثر باشد و رفتار صحیح را در عمل آموزش دهند.
دانش‌آموزان کادر مدرسه را، راهنمای اخلاقی خود می‌دانند و آنچه را که وی به عنوان نیک‌ و زشت می‌گوید می‌پذیرند. بنابراین رفتار معلم با عمل او باید یکسان باشد.

                                                          مرتضي عين ابادي
         ********************
 خوشبختی یعنی هماهنگی با حوادث روزگار.
*********************

  12فقره ازبدترین کارهایی که یک معلم می تواند درکلاس انجام دهد.»


1- پرهیز از لبخندزدن و رفتار مهربانانه با شاگردان:
اگر مجبورید که سال تحصیلی را علیرغم میل باطنی خود در کلاسی یا مدرسه ای با سختی آغاز کنید این مساله نباید به دانش آموزان القا شود.
2- دوست شدن با شاگردان وقتی که در کلاس هستید:
رفتار دوستانه لازمه ی تدریس موفق در کلاس است اما دوستی با شاگردان یک بده بستان پایاپای را می طلبد که این برای یک معلم صورت خوشی نخواهد داشت و شما را در شرایط سختی قرار خواهد داد.
3- توقف درس و درگیر کردن دانش آموزان به مسائل کم اهمیت:
هنگامی که دانش آموزان روی مسایل کم اهمیت با هم در گیر می شوند دیگر جایی برای رقابت سالم باقی نخواهد ماند.
4- تحقیر دانش آموزان و وادار آنان به کاری که شما از او می خواهید:
تحقیر تکنیک فوق العاده وحشتناک وزشتی است که یک معلم می تواندانجام دهد. ممکن است به قدری ناراحت وعصبانی شوند تادر جستجوی راه هایی برای تلافی کردن برآیند و این اعتماد آنان را به شما کم خواهد کرد.
5-  فریاد زدن در کلاس:
وقتی فریادمی کشید شما مبارزه را باخته اید. این بدان معنا نیست که شما نباید گاهگاهی صدای خود را بلند کنید. اما معلمانی که مکرراً فریاد می زنند هرگز نخواهند توانست کلاس خود را به خوبی اداره کنند.
6- برخورد متفاوت با شاگردان:
عدالت در کلاس از اهم موضوعات تدریس و کلاسداریست. سعی کنید در کلاس نسبت به همه ی دانش آموزان نظر یکسان و عدالت محور داشته باشید هستیدوکودکانی وجود دارند که شما آن ها رابیش از دیگران دوست دارید اما باید سعی کنید هرگز این حالت درکلاس رخ ندهد.همه ی دانش آموزان را یکسان صدا بزنید. مجازات شاگردانی راکه دوست دارید کاهش ندهید
7- وضع قوانینی که اساساً ناعادلانه هستند:
بعضی وقت هاقوانین خود به خود می توانندشمارادرموقعیت های بدی قراردهند، مثلاً، اگر یک معلم قانونی وضع کند که براساس آن پس از زنگ هیچ کاری برای انجام دادن وجود نداشته باشد این قانون می تواند یک موقعیت مشکلی راایجاد کند حال اگریک شاگرددلیل منطقی داشته باشد چه می شود؟ از این گونه موقعیت ها باید به شدت پرهیز کرد.
8- سپردن کنترل خود به دست شاگردان:
هرتصمیمی درکلاس باید به دلایلی توسط شخص شما اتخاذ شود. به طور مثال شاگردان سعی می کنند ازدست امتحان رهاشوند.اما شمانباید بگذارید که چنین اتفاقی بیافتد مگر اینکه دلیل منطقی وجود داشته باشد.اگر شما به همه ی تقاضا ها جواب مثبت دهید وتسلیم شوید به راحتی  کنترل کلاس را از دست خواهید داد.
9- غیبت و شکوه از همکاران و معلمان دیگر نزد دانش آموزان:
اغلب اتفاق می افتدکه شمامطالبی رااز شاگردان می شنوید درباره ی معلمانی که فکر می کنید تدریس خوبی ندارند اما شما باید ازبحث دراین مورد پرهیزکنید وایده های خود را به خود معلمان یا به مدیر انتقال دهید.آنچه که به شاگردانتان می گویید محرمانه نیست و پخش می شود.
10- نمره دادن بدون استدلال منطقی:
اطمینان حاصل کنید که قوانین هماهنگی برای نمره دادن دارید.اجازه ندهید شاگردان پس ازپایان کلاس جهت گرفتن نمره کامل شمارا به چالش بکشند زیرا این کارمشوق لازم (انگیزه لازم) رابرای انجام دادن کاری به موقع ازبین می برد. هنگام نمره دادن به تکالیف ازشیوه های عینی استفاده کنید این کاربه شما کمک می کند که دلایل منطقی برای نمرات دانش آموزان داشته باشید.
11- رفتن به کلاس بدون طرح درس و برنامه ی قبلی:
در حقیقت بهترین شیوه برای انجام تدریس شروع آن درذهن وسپس مروری برشیوه های گوناگون تدریس جهت گرفتن اطلاعات لازم می باشد. این کارفقط باداشتن طرح درس قبل ازکلاس انجام پذیر است.
12-استفاده از یک شیوه ی تکراری تدریس:
دانش آموزان این حالت راکسل کننده وخسته کننده می یابند به علاوه شمااحتمالاً دانش آموزانی را که می توانند از دیگرشیوه های تدریس بهره ببرند محروم  می کنید.http://moshavereshahed.mihanblog.com

 

هر روز جلوی آینه این سوالات را از خود بپرسید    منبع : http://shahidamini2.khschool.ir

هر روز جلوی آینه این سوالات را از خود بپرسید


تاکنون برایتان پیش آمده است جلوی آینه بروید و با خود حرف بزنید؟ از خود سوال بپرسید و از نگاه دیگران خود را نگاه کنید؟ اگر نشده به شما توصیه می‌کنیم این کار را یک بار هم که شده انجام دهید. جلوی آینه، روبه‌روی خود بایستید و سوال‌هایی که در ادامه ذکر کرده‌ایم را از خود بپرسید. هر چه بیشتر این کار را انجام دهید، تغییرات بیشتری در زندگی خود ایجاد خواهید کرد. 

با پاسخ این سوال ها، همه تصمیمات و واکنش های شما به زندگی در آن روز تغییر خواهد کرد.  

 


 

1.    چه کسی در مراسم ختم من از همه بیشتر برایم گریه می کند؟

به قول حمید مصدق: گاه می اندیشم، خبر مرگ مرا با تو چه کس می گوید ؟ آن زمان که خبر مرگ مرا، از کسی می شنوی، روی تو را کاشکی می دیدم!

در پاسخ به این سوال به افرادی می رسید که بیش از همه شما را دوست دارند و با صداقت به شما عشق می ورزند. بنابراین با آنها صادق و مهربان تر باشید. این فکر باعث می شود تا احساسات شما تغییر کنند. 

2.    آیا به اندازه کافی در کنار افرادی که واقعا دوستم دارند، هستم؟ زمان کافی به آنها اختصاص می دهم؟
مطمئن باشید که خیر. اما بدانید این افراد به دلیل علاقه زیادی که به شما دارند، احساس خوب و انرژی زیاد به شما می دهند. حتی باعث می شوند تا به خود نیز احساس خوبی داشته باشید. 
3.     دوست دارم چه کسی در مراسم تدفین من بیش از همه گریه کند؟
افرادی که به ذهن شما می رسند کسانی هستند که بیشتر مواقع آنها را نادیده می گیرید. شما شاید مراقب یا نگران آنها باشید اما احتمالا هرگز قدردان آنها نبوده اید. از این قدرنشناس بودن دست بردارید. 
4.    آیا از گفتن محل کارم به دیگران احساس افتخار می کنم؟

اگر این طور نیست، باید کم‌کم به دنبال یافتن شغل جدید برای خود باشید. مقام و منصب آدم ها گذرا و موقتی هستند. پول هم یک روز هست و یک روز نیست. اما غرور انسان ها چیزی است که همیشه بوده و همیشه هم خواهد بود. 

5.    آیا شغل من طوری هست که دوست داشته باشم فرزندم راه مرا ادامه دهد؟
برخی مشاغل هستند که به دلیل مشکلات زیاد، انسان ها دوست ندارند فرزندانشان راه آنها را ادامه دهند. دلیل آن نیز متفاوت است، سختی کار، ناامنی شغلی، حقوق کم، مشتری های غیرقابل تحمل و ... اگر مشغول کاری هستید که به فرزند خود توصیه می کنید هرگز آن را ادامه ندهد، چرا خودتان آن را انجام می دهید؟ 

بدون شک دوست دارید فرزند شما زندگی آرام و بی دردسری داشته باشد. خود شما هم لایق این نعمت ها هستید. پس یا آن کار را ترک یا مشکلات آن را برطرف کنید. همان طور که آینده بهتری را برای فرزند خود می خواهید، برای خودتان هم آینده بهتر رقم بزنید. 
 

6.    آیا احساسات امروزم با دیروزم فرق دارند؟
باید این طور باشد. باید هر روز احساسات متفاوت از دیروز خود داشته باشید. هر چه قدر هم که کم و کوچک، اما نباید امروز و دیروز شما یک شکل و یک جور پیش بروند. 
7.     آیا بیشتر از اینکه «بله» بگویم، «نه» می گویم؟
اگر این طور باشد باید بداند روزهای شما فرق چندانی با هم ندارند و این بسیار ناراحت کننده است. زیرا پس از مدتی انسان به روزمرگی می رسد و همه چیز به نظرش تکراری می شود. 
8.    به جای زمان، پول هزینه می کنم؟
آیا برای جبران نبودن در کنار فرزند خود، یا شرکت نکردن در مراسم مدرسه او برایش اسباب بازی یا لباس می خرید؟ آیا می خواهید زمانی را به او اختصاص نداده اید رابا پول برایش جبران کنید؟ این را شاید در مورد افراد دیگر همچون همسر خود نیز انجام دهید. 

یا اینکه برای خود یا خانه خود وسایلی می خرید تا کارهایتان سریع تر انجام شود، اما حاضر نیستید عادت های بد کاری خود را ترک کنید. یا دستگاه های بدنسازی برای خود می خرید تا در فرصت هایی که در خانه هستید ورزش کنید تا مجبور نشوید باشگاه بروید. 

لباس ها گران قیمت اندام شما را زیباتر نشان نمی دهند. وسایل و اپلیکیشن و ... نیز این کار را انجام نمی دهند. شما نمی توانید با پول زمان های خوب و مفید زندگی خود را خریداری کنید. شاید بتوانید به طور موقت چیزی را در زندگی تغییر دهید، اما مطمئن باشید پایدار و دایمی نیست. 

این را نیز به خاطر داشته باشید: فرزند شما بازی ویدئویی که برای او خریده اید را فراموش خواهد کرد، اما بعدازظهر شادی که در کنار یکدیگر دارید را هرگز فراموش نمی کند. 

9.    آیا خود را یک «اسم خاص» می دانم؟
به طور مثال: من مخترعم. من سخن‌گوی قابلی هستم. من نویسنده ام. 

اگر این طور است که زندگی خود را خیلی محدود کرده اید. 

تصویر کلی از خودتان داشته باشید؛ اما به جای اینکه بر مهارت های خود تمرکز کنید، به ذات خود و به شخصیت خود توجه کنید. این باعث می شود تا مهارت های دیگر را نیز بیاموزید و فقط به یک چهارچوب خاص اکتفا نکنید. فعالیت ها، هیجانات و تفریحات متنوع را تجربه کنید. خود را با کاری که انجام می دهید محدود نکنید. خود را قاب‌بندی نکنید. هرگز به خود برچسب نزنید. فردی باشید که فعل های گوناگون دارد و می تواند تعداد آنها را افزایش دهد. 

10.    آیا من باعث می شوم تا دیگران حس خوبی به خود پیدا کنند؟
تحسین و تشویق های ناخواسته تاثیر بسیاری در روحیه انسان ها دارد. هر روز همه انسان ها حداقل یک کار خوب در زندگی خود انجام می دهند. سعی کنید خوبی های آنها را ببینید و برای این مزیت، آنها را تشویق و تحسین کنید. این باعث می شود تا حس خوبی به خود و به زندگی پیدا کنند. در نتیجه شما نیز انرژی مثبت بیشتری از آنها دریافت خواهید کرد. این یک معامله دوسر سود است. خود را از آن بی نصیب نکنید.  
11.    آیا خود را می ترسانم؟
اگر نمی ترسانید که عالی است. البته کار مهمی هم نکرده اید، زیرا همه باید این طور باشند. 

خود را با نگرانی از آینده، مرگ، مشکلات مالی و ... نترسانید، بلکه به مسایلی فکر کنید که باعث می شوند از انجام کارهای خوب خود هیجان زده شوید. کارهایی که با خوشحالی به خود بگویید: وای خدای من! باورم نمی شود این کار را انجام داده ام. 

همه انسان ها ترس های متعددی در زندگی شخصی خود دارند. اما نباید اجازه دهید این نگرانی ها شما را عصبی یا ناامید کنند. با هر ترس و نگرانی که برای انسان ایجاد می شود، یک بار در درون خود می میرد. بنابراین، ناخواسته خود را در مرگ تدریجی گرفتار نکنید. 
شما زنده هستید و باید به معنای واقعی کلمه زندگی کنید. هر انسانی فقط یک بار فرصت زندگی کردن دارد. قدر آن را بدانید.

با کودکان چگونه رفتار کنیم ؟ ۵ جمله خوب و 7 جمله بد برای کودکان

این پدرو مادرها شاید ندانند که سخنان طعنه آمیز و کنایه دار جملاتی هستند که برخوردی متقابل طلب می کنند. این پدر و یا مادر آگاه نیست که با این اظهار نظرهای توهین آمیز، کودک را تحریک کرده و ذهن او را از نقشه های خیالی انتقام، پر می سازد ودر نتیجه باعث مسدود شدن راه ارتباطی بین خود او و کودکش می شود.

۱) خـودت تـصـمـیم بگیر: کودک و دوستش در اتاق مشغول بازی هستند. سر و صدای آنها باعث اذیت و آزار شماست، بهتر است بگویید: "بچه ها تصمیم بگیرید یا بی سر و صدا بازی کنید، یا از اتاق خارج شوید." اگر بعد از ۵ دقیقه هنوز سر و صدا ادامه داشت، بگویید: "خوب می بینم تصمیم گرفتید که از اتاق بیرون بروید." این جمله، شما را از داشتن نقش منفی نجات می دهد، زیرا آنها می دانند این تصمیم آنها بوده که منجر به این نتیجه شده است. به این ترتیب کودک مسئول عمل خودش است.

۲) من تو را دوست دارم ولی این کار تو را نمی پسندم: اگر می خواهید لفظی را به کودک بیاموزید، کار خوب و بد را برایش مشخص کنید. به او بیاموزید ما کار خوب و کار بد داریم ، نه بچه خوب و بچه بد. هدف از وضع قوانین، آموزش رفتارهای مناسب است نه تنبیه کودک. اگر چه به رفتار ناپسند او اعتراض می کنید ولی محبت خود را به او قطع نمی کنید.

۳) از تو می خواهم مشکل مرا حل کنی: اگر کودک کاری را انجام می دهد که باعث رنجش شماست، به او بگویید که دچار مشکل شده اید. مثلا ً به او بگویید: "صدای بلند تلویزیون باعث می شود دچار سردرد شوم" و ازاو بخواهید در حل مشکل به شما کمک کند. در این صورت او که خود را دشمن شما نمی بیند خود را موظف می داند کاری انجام ندهد که برای شما مشکل آفرین باشد. اگر به رضایت خاطر شما اهمیت دهد، رفتار بد را خاتمه خواهد داد.

۴) احساس تو را درک می کنم: وقتی کودک عصبانی است جملاتی را به کار می برد تا دیگران را متوجه احساس خود کند. مثلا ً می گوید: "از تو متنفرم" یا "خیلی بدی." این تنها جملاتی است که همه ذهن او را پرکرده. شما می توانید به او کمک کنید تا جمله مناسب را به کار ببرد.

۵) "آیا دوستت چیزی گفته که واقعیت ندارد و تو عصبانی شده ای؟:" افراد متفاوت، نـیازهای متفاوتی دارند. اغلب کودکان در اعتراض به والدین می گویند: "عدالت را رعایت کنید و منصف باشید" و این جملات زمانی مطرح می شوند که کودک می خواهد وسیله خاصی برایش تهیه شود؛ صرفاً به این دلیل که برای برادرش تهیه شده است. باید به کودکان بیاموزیم "انصاف و عدالت این است که هر فرد، هر چه را نیاز دارد تهیه کند. اگر شما به عینک نیاز داری و خواهرت به کفش، هر کدام وسایل مورد نیاز خود را خریداری خواهید کرد و این است اجرای عدالت. گمان نمی کنم زمانی که خواهر شما به عفونت گوش مبتلاست و آنتی بیوتیک مصرف می کند لازم باشد شما هم آنتی بیوتیک مصرف کنی"!


● ۷ جمله ناخوشایند برای کودکان
۱) مناسب سن خودت رفتار کن! گاه والدین به رفتار کودک انتقاد می کنند، زیرا آن رفتار تأثیر بدی بر بزرگترها داشته است. در صورتی که رفتار کودک، نشان دهنده احساس درونی اوست و والدین وظیفه دارند احساس کودک را درک کنند. کودک ۶ ساله ای که نمی داند چه می خواهد و گریه می کند ، یا کودک ۴ساله ای که از محدود شدن در صندلی اتومبیل ناراحت است و گریه می کند ، هر دو متناسب سنشان عمل می کنند؛ اگر چه ما انتظار داریم رفتار آنها ما را آزار ندهد. به جای اینکه به کودک بگویید "مناسب سن خودت عمل کن" بگویید: "به نظر می رسد خیلی عصبانی هستی"، "می دانم وقتی چنین اتفاقی برایت افتاده بسیار ناراحت شده ای" این جملات به کودک آرامش می دهد و شرایط را قابل تحمل خواهد کرد.

۲) شوخی کردم: دست انداختن کودک اگر چه ظاهراً شرایط را شاد می کند ولی در واقع به شدت مخرب است. هنگامی که کودک عصبانی است، خندیدن به او باعث می شود احساس بدتری پیدا کند. شما به عنوان والدین کودک وظیفه دارید او را حمایت کنید نه اینکه باعث اذیت و آزار او شوید. اگر چنین منظوری ندارید هنگامی که کودک ناراحت است شاد نباشید.

۳) چـرا مـثـل ... نـیستی؟ با مقایسه کـودکـان، آنـهـا احـسـاس مـی کـنـنـد در مرتبه پایین تری قرار گرفته اند و این راه مناسبی برای وا داشتن آنها به فعالیت نیست. زمانی که کودک خود را پایین تر از دیگری احساس کند ، روحیه خود را می بازد و دست از فعالیت خواهد کشید. شما باید ضعف و قوت کودکان را بپذیرید و آنها را بر اصلاح رفتار خودشان تشویق کنید.

۴) ندو و گرنه می افتی! علی رغم تمام توجه شما به محافظت از کودک، به کار بردن این نوع جملات باعث می شود کودک بیفتد، زیرا به او القا می کنید منتظرید که او به زمین بخورد و این برای کودکی که تلاش می کند مستقل باشد بسیار مضر است. بهتر است در این موارد بگویید: "قبل از دویدن از محکم بودن بند کفش هایت مطمئن باش." در این صورت شما در مورد اشکال کفش صحبت کرده اید نه ناتوانی کودک.

۵) چی بهت گفتم؟ چرا سوالی را می پرسید که خودتان جواب را می دانید؟ انتظار دارید کودک چه پاسخی بدهد؟ وقتی می پرسید: لباست را کجا پرتاب کردی؟ لبخندی موذیانه می زند و می گذرد. اگر از رفتار او رنجیده اید بگویید: "من متاسفم که مجبورم برای بار سوم تکرار کنم که لباست را روی چوب لباسی آویزان کن."

۶) به تو قول می دهم که ... : به کودکان باید نه وعده داد و نه وعده از آنها گرفت. روابط ما با فرزندانمان باید بر اساس اعتماد و اطمینان باشد.
وقتی پدر و یا مادر برای تأیید گفته خود مجبور است وعده بدهد، یعنی دارد اقرار می کند که "وعده داده نشده اش" اعتبار ندارد و قابل اعتماد نیست. وعده ها باعث می شوند که توقعات غیرواقعی در کودکان به وجود بیاید. وقتی به کودک وعده داده می شودکه او رابه باغ وحش ببرند، او آن وعده را یک تعهد به حساب می آورد و فکر می کند که براساس این تعهد، در روز موعود نه باران خواهد بارید، نه اتومبیل عیب و ایرادی پیداخواهد کرد و نه خود او مریض خواهد شد.
از طرفی نباید از کودکان وعده گرفت که درآینده رفتاری خوب داشته باشند یا رفتار بدشان را اصلاح کنند. وقتی کودک وعده ای ناخواسته می دهد، وعده ای که متعلق به خود او نیست، در واقع چکی بانکی می کشد که در آن بانک اصلاً حساب ندارد. ما نباید مشوق و محرک این قبیل اعمال فریب آمیز باشیم.

۷) آخر چند بار باید یک چیز را تکرار کنم؟ پدر یا مادری که در استفاده از سخنان نیشدار و طعنه آمیز استعداد ذاتی دارد، خطر و تهدیدی جدی برای سلامت روانی کودک به حساب می آید. این پدر یا مادر جادوگری است که از واژه ها استفاده می کند و با بیان این واژه ها، مانعی در برابر ایجاد ارتباط موثر برقرار می کند و مانع از پدید آمدن رابطه ای مثبت بین پدرومادر با کودک می شود. " آخر چند بار باید یک چیز را تکرار کنم ؟ مگر تو کری ؟ پس چرا گوشت به من نیست؟ ..."
این پدرو مادرها شاید ندانند که سخنان طعنه آمیز و کنایه دار جملاتی هستند که برخوردی متقابل طلب می کنند. این پدر و یا مادر آگاه نیست که با این اظهار نظرهای توهین آمیز، کودک را تحریک کرده و ذهن او را از نقشه های خیالی انتقام، پر می سازد ودر نتیجه باعث مسدود شدن راه ارتباطی بین خود او و کودکش می شود.
مریم قربان‌زاده  منبع : http://shahidamini2.khschool.ir

مجموعه کتب موفقیت و روانشناسی  منبع : http://www.doostiha.ir

نام: مجموعه کتب موفقیت و روانشناسی | فرمت: PDF

تعداد: 26 کتاب | حجم: 8.6 مگابایت

در این پست مجموعه کتاب هایی در زمینه روانشناسی و موفقیت برای شما آماده کرده ایم که این مجموعه شامل 26 کتاب در زمینه روانشناسی و موفقیت می باشد و اسامی آنها در ادامه بیان شده است…

.

لیست کتابهای موجود در این مجموعه که برای دانلود آماده کردیم:
1. روش آسودگی از احساسات ناخوشایند
2. آرامش روانی
3. آیا زندگی کردن یک قدم زدن اتفاقی است
4. از بدو تولد تا شش سالگی
5. اسرار موفقیت
6. اعتماد به نفس
7. دستورات 
مدیتیشن برای راحتی
8. ده راز شادکامی
9. راز موفقیت
10. رازهای عشق
11. راه بسوی خوشبختی
12. بر استرس خود غلبه کنید
13. بیماری های اعصاب و روان چیست
14. ترس از دیدگاه روانکاوی
15. تست هوش – آزمون آدمک
16. جدول هدف گذاری
17. خط شناسی
18. آداب نکاح
19. خلاقیت
20. راهنمای عملی برای موفقیت های فردی
21. ریلکسیشن
22. سی اصل برای اعتماد به نفس بالا
23. کمک به فرزندان برای مقابله با ضربه‌های روحی
24. مد‌یتیشن
25. نکته‌های کوچک زندگی 1
26. نکته‌های کوچک زندگی 2

دانلود با حجم 8.6 مگابایت به صورت فشرده |

خرید اینترنتی مجموعه کامل کتب موفقیت و کامیابی در 1 عدد DVD

برای مشاهده جزئیات بیشتر از این مجموعه اینجا کلیک کنید |

خرید پستی

آسیب های روان شناختی اینترنت   

 آسیب های روان شناختی اینترنت
آسیب های روان شناختی اینترنت

آسیب های روان شناختی اینترنت

Www.Mabar91.ir

اشاره
بی شک، رشد روزافزون اینترنت فواید و اهمیت غیر قابل انکاری دارد، چندان که در دوران حاضر، نقش محوری اینترنت چنان اساسی است که بدون آن امکان برنامه ریزی، توسعه و بهره وری در زمینه هایی چون: فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و علمی در جهان آینده امکان پذیر نخواهد بود. با وجود این، نباید از پیامدهای ناگوار و مخرب آن به ویژه در زمینه های اجتماعی و فرهنگی غافل ماند.
به دیگر سخن، اینترنت با همه خوبی ها و فوایدش، از کاستی ها و آسیب هایی نیز برخوردار است که همگان به ویژه دولت مردان، سیاست گذاران و اولیا و مربیان و والدین باید بدان واقف باشند. البته سخن گفتن از آسیب های اینترنت به معنای نفی این پدیده و نگاه منفی بدان نیست؛ بلکه واقعیت این است که اینترنت دارای کارکردهای مثبت و منفی می باشد که پاره ای از کارکردهای مثبت را در مقاله پیشین بیان کردیم و اکنون به بیان برخی از آسیب های آن می پردازیم. آسیب شناسی اینترنت، همچنان که از عنوان آن پیداست، عنوانی کلی و وسیع است، چندان که می توان آن را از رویکردها و ابعاد مختلف مورد مطالعه و بررسی قرار داد؛ برای مثال، در بُعد فنی آسیب هایی نظیر امنیت شبکه ای و نرم افزاری در برابر ویروس ها و نفوذگرها (هکرها)، برنامه نویسی های گوناگون و گاهی غیر استاندارد، همچنین در ابعاد مختلف دیگری چون ابعاد سیاسی و بررسی مسائلی مانند تاءثیر اینترنت بر مرزهای ملی، دموکراسی و آزادی، در بُعد اقتصادی مباحثی از قبیل: اینترنت و بازارهای الکترونیکی و تاثیر آن در جهانی شدن و اقتصاد جهانی و ابعاد گوناگون دیگر را می توان مطرح کرد. اما در این نوشتار فقط به آسیب های روان شناختی اشاره خواهیم کرد.

انواع آسیب های فردی و روان شناختی
امروزه آسیب های فردی و روان شناختی اینترنت، از سابر خطرات آن بیشتر است. در بعد روان شناختی، اینترنت آسیب های جدی متعددی از جمله: هویت نامشخص، اضطراب، افسردگی و انزوا، اعتیاد به اینترنت و به خصوص اعتیاد به گپ زنی (چت) را می تواند برای کاربران به همراه داشته باشد؛ همچنان که فواید و مزایای متعددی را نیز می تواند برای او به ارمغان آورد.
شناخت واقعی و عملی نیازهای نسل جوان امروز، مستلزم بررسی ابعاد مختلف عوامل تاءثیرگذار و اثرپذیری از فنّاوری نوین ارتباطی است. متاسفانه بخش عمده ای از مدیران و مسئولان و برنامه ریزان و تصمیم سازان ما یا نمی خواهند و یا نمی توانند به شناخت این فنّاوری بپردازند. اینترنت و رایانه نه تنها میزان و سطح اطلاعات نسل جوان را افزایش داده، بلکه بر تمایلات و گرایشات آنان نیز تاءثیر گذاشته است. نسلی که با اینترنت سر و کار دارند همین جوانانی هستند که در نهادهای مختلف مشغول کارند. از این رو برچسب منحرف و مانند آن زدن به چنین کاربرانی به هیچ عنوان روا نیست. اما در عین حال باید توجه داشت که این رسانه جهانی حاوی پیام ها و پیامدهایی است که می تواند شخصیت جوان و نوجوان را به سادگی تحت تاءثیر قرار دهد و به سمت و سویی خطرناک بکشاند. از این رو، جا دارد که با انجام تحقیقاتی وسیع در حوزه روان شناسی و جامعه شناسی اینترنت، مباحثی که در جوامع پیشرفته مهم و حیاتی قلمداد می شوند، جامعه را از آفت های واقعی آنها مطلع، و در صورت امکان از برخی از آنها پیش گیری کرد.
یکی از مسائل روان شناختی در باره اینترنت، هویت ناشناس کاربر است. هویت، واجد سه عنصر است: شخصی، فرهنگی و اجتماعی، که هر یک در تکوین شخصیت فرد نقش مهمی را ایفا می کنند. در مقایسه ها، هویت شخصی ویژگی بی همتای فرد را تشکیل می دهد و هویت اجتماعی در پیوند با گروه ها و اجتماعات مختلف قرار می گیرد. اینترنت صحنه فرهنگی و اجتماعی است که فرد خود را درموقعیت های متنوع نقش ها و سبک های زندگی قرار می دهد. در این فضای عمومی، مهارت فرهنگی جدیدی لازم است تا با تنظیمات نمادین بتوان بازی کرد. پایگاه شخصی نمونه ای مدرن است که چگونه کاربر اینترنت خود را برای مخاطبان جهانی معرفی می کند. برای بیان افکار، احساسات، علایق و آراء از متن مناسب، گرافیک، صدا و فیلم استفاده می شود. «میلر» اهمیت و پیوندهای پایگاه شخصی را ذکر می کند و می گوید که: «به من بگو لینک هایت چیستند تا بگویم که چه شخصی هستی.»
دکتر محمد عطاران معتقد است که با امکانات و گزینه های فراوانی که رسانه های عمومی از جمله اینترنت در اختیار جوانان می گذارند، آنان دائماً با محرک های جدید و انواع مختلف رفتار آشنا می شوند. چنین فضایی هویت نامشخص و پیوسته متحولی را می آفریند، خصوصا برای نسلی که در مقایسه با نسل قبل با محرک های فراوانی مواجه است. همچنین از طریق رسانه های جمعی، افراد خط مفروض میان فضای عمومی و خصوصی را تجدید سازمان می کنند و این امکانی است که جوانان فعالانه از آن استفاده می کنند.(۱)

بحران هویت جوانان
جوان، به خصوص در دوران بلوغ که مرحله شکل گیری هویت اوست و همواره به دنبال کشف ارزش ها و درونی کردن آنها می باشد، با اینترنت و حجم گسترده، حیرت انگیز و گوناگون اطلاعات مواجه می شود و ناچار که در این دنیای مجازی، هویت خویش را از طریق جستجو پیدا کند و بدین سان، ممکن است برخی و شاید تعداد زیادی از نوجوانان راه را در اینترنت گم کنند و دوران هویت یابی خویش را بیش از پیش با بحران سپری کنند.
از سوی دیگر، گاهی برخی از ویژگی های شخصیتی مانند: سن، تحصیلات، محل سکونت و حتی جنسیت در اینترنت از بین می رود؛ به عنوان نمونه، بسیاری از افرادی که در اتاق های چت مشغول گفتگو با یکدیگر می باشند با مشخصاتی غیر واقعی ظاهر شده و از زبان شخصیتی دروغین که از خود ساخته اند و آن را به مخاطب یا مخاطبان خود معرفی کرده اند، صحبت می کنند و با این حال، چه تاءثیراتی که همین شخصیت های ناشناس بر یکدیگر دارند.

سوء استفاده جنسی
یکی دیگر از خطرات جدی اینترنت در دوران کنونی متوجه کودکان و نوجوانان است. از جمله این خطرات سوء استفاده جنسی از طریق اینترنت است. کودکان و نوجوانان به خصوص در جوامع پیشرفته که استفاده از اینترنت در خانه و مدرسه برای آنان میسر است، خاصه از طریق اتاق های چت و گپ زنی مورد اغفال و سوء استفاده جنسی قرار می گیرند. در مواردی کار اغفال کودکان توسط باند و تشکیلات برنامه ریزی شده انجام می شود که یکی از موارد آن در ایالت «کنتاکی» در آمریکا اتفاق افتاد. در آنجا یک بازرس پلیس موفق شد یک شبکه انتشار صور قبیحه کودکان را برچیند.(۲)
بنا بر مطالعاتی که در غرب در این زمینه انجام گرفته است، اغلب نوجوانانی که مورد اغفال و سوء استفاده جنسی واقع می شوند، زیر ۱۸ سال سن دارند و در بیشتر موارد تصاویر تحریک کننده ای از طریق چت یا تلفن همراه برایشان ارسال، و سپس از آنها برای حضور فیزیکی در محل خاصی دعوت شده و بدین ترتیب فریب خورده و مورد تجاوز جنسی واقع می شوند.(۳) این مسئله در حال حاضر، به یکی از معضلات جدی در مغرب زمین مبدل شده است؛ چندان که غالب دانشمندان و سیاست گذاران به این امر بیش از پیش وقوف و توجه داشتهاند و مقالات، کتاب ها و همایش های متعددی در ارتباط با آن برگزار کرده اند؛ برای مثال، ده سال پس از تصویب کنوانسیون حقوق کودک توسط سازمان ملل در سال ۱۹۸۹م؛ یعنی در سال ۱۹۹۹م گردهمایی جهانی تحت عنوان «کارشناسی برای حمایت کودکان در برابر سوء استفاده جنسی از طریق اینترنت» برگزار گردید که منجر به صدور قطعنامه ای شد که در آن آمده است: «هر چه اینترنت بیشتر توسعه پیدا کند، کودکان بیشتر در معرض محتویات خطرناک آن قرار خواهند گرفت. فعالیت های مجرمانه مربوط به فحشای کودکان و پورنوگرافی آنان، که از طریق اینترنت مورد سوءاستفاده واقع می شوند، اکنون از مسائل حاد به شمار می رود. اگر چه سودمندی های اینترنت از زیان های بالقوه آن بیشتر است، در عین حال نباید از شناخت خطرات آن، غفلت کرد. در صورتی که برای مقابله با این خطرات، اقدامی صورت نگیرد، تهدیدهای سنگین آن بر کودکان باقی خواهد ماند و سبب بازداری از کاربرد صحیح اینترنت در آینده خواهند شد».(۴) نکته بسیار مهم آن است که چون اینترنت «جهانی» است، قواعد ناظر به آن نیز باید «بین المللی» باشد و مبارزه با مفاسد اینترنت از جمله ترویج فحشای کودکان، همتی جهانی طلب می کند و نیازمند یک رویکرد استراتژیک جهانی و منحصر به فرد و مستلزم ضمانت اجرایی بین المللی است.
بدین سان، پایگاه های زیادی درباره با آثار مخرب اینترنت و به خصوص چت برای نوجوانان و جوانان و راه های پیشگیری از این آثار راه اندازی شده است که از جمله این پایگاه ها عبارتند از:

http://www.safekids.com

http://www.safeteens.com

http://www.cyberkids.com/kc/index.html

http://www.kidsworld.org

http://www.Kids-online.com

http://www.kidssafenet.com

حتی برای جستجوی مطمئن و متناسب با نوجوانان، موتورهای جستجوی تخصصی مطمئن و فیلترداری تاءسیس شده اند که نمونه های زیر از آن جمله اند:

http://www.ajkids.com

http://www.yahooligans.com

http://www.sunsite.berkeley.edu/KidsClick

http://www.cybersleuth-kids.com

بنابراین، ضروری است که پیش از شیوع چنین خطرات اینترنتی در بین نوجوانان جامعه ما، تدابیر امنیتی مناسبی اندیشیده شود و مفاهیم مبتنی بر فنّاوری ارتباطی روز و خطرات احتمالی و نحوه استفاده صحیح از آن توسط رسانه های جمعی، برای نوجوانان کشور، به عنوان یک نیاز ضروری و فوری قلمداد شده، آموزش داده شود. واقعیت این است که جامعه کاربران میلیونی اینترنت کشور در ۱۰ سال آینده، امروز تعلیم می بینند. هر اندازه این تعلیم، بر اساس درک بیشتر و توجه به قابلیت های کودکان استوار شده باشد، خطر آسیب پذیری نوجوانان و جوانان کشور از فعالیت های مبتذل فرهنگی غرب از طریق فنّاوری روز، کاهش می یابد و راه حضور صحیح و روشمند نوجوانان ایرانی در اینترنت هموارتر می گردد.

اعتیاد به اینترنت
اعتیاد به اینترنت(۵) یا استفاده بیش از حد از دیگر آسیب های فردی، و تا حدودی اجتماعی اینترنت است که گاهی از این بیماری تحت عنوان اعتیاد مجازی(۶) و مشهوتر از آن با عنوان «اختلال به اعتیاد اینترنت»(۷) نام برده می شود. اختلال اعتیاد به اینترنت یک پدیده بین رشته ای است و علوم مختلف پزشکی، رایانه ای، جامعه شناسی، حقوق، اخلاق و روان شناسی هر یک از زوایای مختلف این پدیده را مورد بررسی قرار داده اند و در هر یک از این علوم مختلف نظریه هایی برای این اختلال مطرح شده است. اما به رغم تحقیقات زیاد برای شناختن عوامل اصلی اعتیاد به اینترنت، ابهامات بسیاری در بین دانشمندان این حوزه وجود دارد.
ممکن است تا به حال چندین بار از طریق رسانه های جمعی به ویژه تلویزیون، باخبر شده باشید که در آمریکا و برخی از جوامع پیشرفته، تعداد معتادان به اینترنت از اعتیاد به مواد مخدر، الکل و سایر چیزها بیشتر است. بنا بر یک گزارش، برخی از آمریکایی ها تا جایی اعتیاد پیدا کرده اند که روزانه بیش از ۱۸ ساعت از وقت خود را صرف اینترنت می کنند، که این امر منجر به قبض های تلفن سرسام آور و عدم توجه به خانواده می شود. از این رو، اینترنت زندگی بسیاری از مردم را مختل کرده است. این بیماری در آمریکا به قدری فاجعه بار است که کلیساها، پیشوایان مذهبی با فریادهای کمک خواهی زن و شوهر، یا یکی از آنها، برای رهایی از این نوع اعتیاد مواجه هستند و مؤسسه های مشاوره ای مسیحی در حال تدوین مشاوره های اعتیاد به اینترنت می باشند.(۸) تشخیص اعتیاد به اینترنت از مواردی است که بحث های زیادی درباره آن صورت گرفته است. سرپرست مرکز درمانی اعتیاد به الکل و مواد مخدر در دانشگاه استنفورد در این مورد می گوید: «اگر فردی متوجه شد که قادر نیست یک روز را بدون استفاده از اینترنت سپری کند، شکی نیست که این فرد به استفاده از اینترنت معتاد شده است».(۹) البته حق این است که زمان به تنهایی نمی تواند معیار کامل و دقیقی برای تشخیص اعتیاد به اینترنت باشد؛ بلکه در کنار آن باید شاخص های دیگری نظیر این که شخص استفاده کننده چه کسی است، در نظر گرفته شود، باید توجه شود. که آیا کاربر دانشجو و استاد دانشگاه است که هر روز برای تهیه برخی مطالب و آمارها به اینترنت مراجعه می کند؟ آیا تاجری است که هر روز چندین ساعت وقت خویش را صرف تجارت الکترونیکی می کند؟ یا اینکه فردی است که عادت کرده است تا بخشی از وقت خویش را برای چت و گپ زنی و ایجاد روابط اینترنتی سپری کند؟ بی شک، در مورد اوّل و دوم به سختی می توان برچسب معتاد اینترنتی را برای کاربران آن حرفه روا دانست. نکته قابل توجه اینکه بسیاری از مطالعات و تحقیقات انجام گرفته در این مورد، مطالعات موردی است که تعمیم نتایج آن به همه شرایط و همه جوامع چندان آسان نیست. به همین جهت، معیار و نشانه های گوناگونی در این باب مطرح شده است. از جلمه نشانه های دیگر اعتیاد به اینترنت، موارد زیر را می توان یادآور شد، هرچند که این نشانه ها به تنهایی نمی توانند معیار مستقل و کاملی برای اعتیاد مجازی به شمار آیند:
کم بیرون رفتن از خانه، صرف زمان بسیار کوتاه برای وعده های غذایی، شکایت دیگران از صرف زمان طولانی در اینترنت، بررسی و سر زدن به صندوق الکترونیکی چندین مرتبه در روز، رفتن به سراغ اینترنت در مواقع تنهایی و خلوت و زمانی که کسی در خانه نیست.(۱۰)
علت و ریشه اعتیاد به اینترنت از مباحثی داغی است که نظریه پردازان مختلفی را به خود مشغول کرده است و نظرات مختلفی دراین باره وجود دارد. دکتر «جان گروهول»(۱۱) که گفته می شود توسط وی تحقیقات وسیعی در این زمینه انجام گرفته است، معتقد است چیزی که باعث اعتیادآور شدن اینترنت گردیده، اجتماعی شدن(۱۲) است. به عقیده گروهول جنبه هایی از اینترنت که کاربران بیشترین وقت خود را در آنها سپری می کنند، با تعامل اجتماعی مرتبط است؛ به عنوان مثال، کاربران با انسان های همانند و دلخواه خود از طریق پست الکترونیکی، گروه های مباحثه یا خبری، چت، بازی آن لاین و مانند آن وارد تعامل اجتماعی می شوند.
البته انسان ها و مخصوصا جوانان ساعت ها وقت خویش را برای کتاب خواندن، تماشای تلویزیون و مکالمه تلفنی می کنند، و حتی گاهی از خانواده و دوستان و محیط خویش غافل می شوند، ولی آیا می توان گفت که آنها معتاد تلفن و تلویزیون هستند؟ البته نه. سرّ اختلاف اینترنت با دیگر رسانه ها و خصیصه اعتیادزای آن در این است که جوان هنگام کار با اینترنت به دنبال هویت یابی و تعامل اجتماعی است و این فرایند اجتماعی شدن است که آن را اعتیادآور می سازد.(۱۳)
دکتر کیمبرلی اس. یانگ(۱۴) یکی دیگر از متخصصان و محققان مسائل اینترنت، ریشه فریبندگی و اعتیادآور بودن اینترنت را در مدلی تحت عنوان ACE به سه عامل پیوند می دهد. این سه عامل عبارتند از:
گمنامی:
آیا تا به حال اصطلاح «شما به اندازه رازهایتان نگران هستید» را شنیده اید؟ مسئله اعتیاد به اینترنت نیز چنین است. نه از روی قبض های تلفن می شود فهمید و نه کسی از کلیسا شما را در حال خروج از کتاب فروشی مخصوص بزرگسالان خواهد دید. فقط کاربر و گیرنده پیام از این موضوع آگاهی دارند. کسی نمی تواند بفهمد شخصی که به اینترنت متصل است، مشغول چه کاری است.
راحتی و آسودگی:
شما درخانه خود می توانید با نوک انگشتانتان با دنیا ارتباط داشته باشید. با چند ضربه انگشت می توانید داستان های عاشقانه، رابطه جنسی اینترنتی، بازی ها و کتاب های بزرگسالان و دیگر چیزها را به داخل خانه خود بیاورید.
گریز:
دکتر یانگ می نویسد: «اگر افراد در زندگی روزمره روز بدی داشته باشند، می توانند با مراجعه به اینترنت به تسکین و آسودگی برسند. بعضی از افراد معتاد، اینترنت را به عنوان یک مسکن و بعضی دیگر به عنوان آزاد شدن یکباره هورمون آدرنالین می دانند. بالاتر از این شما در اینترنت می توانید هر چیزی یا شخصی باشید. شما می توانید وزنتان را کمتر بگویید، اگر چه سنگین وزن باشید. خود را مجرد معرفی کنید، اگر چه متاهل باشید. و شما می توانید یک زندگی تخیلی و خیالی داشته باشید. از این جهت، اینترنت می تواند باعث گمراهی افراد شود.»(۱۵) پیامدهای اعتیاد به اینترنت و حتی کار زیاد با اینترنت که در حد اعتیاد نباشد، نتایج و پیامدهای زیان بخشی برای فرد و جامعه در پی داشته و آسیب های شدید جسمانی، مالی، خانوادگی، اجتماعی و روانی را به همراه دارد. یکی از پیامدهای فردی و اجتماعی اعتیاد و کار زیاد با اینترنت، انزوا و کناره گیری اجتماعی است.
پوت نام(۱۶) (۱۹۹۱م) معتقد است که در طی ۳۵ سال گذشته کاهش چشمگیری در ارتباطات اجتماعی افراد در آمریکا رخ داده است. مردم کمتر به راءی گیری و کلیسا می روند، به ندرت موضوعات سیاسی را با همسایه ها در میان گذاشته یا عضویت گروههای دواطلبانه را قبول می کنند، مهمانی شام کمتری دارند و کمتر به منظورهای اجتماعی دور هم جمع می شوند. این موضوع پیامدهای عمده ای برای جامعه و فرد دارد؛ زیرا وقتی مردم از نظر اجتماعی درگیر باشند، سالم تر و خوشبخت تر زندگی می کنند.(۱۷)
از دیگر پیامدهای اعتیاد اینترنتی مشکلات خانوادگی و تاءثیر آن بر روی روابط زناشویی، والدین و فرزندان است. امروزه اصطلاح «بیوه اینترنتی»(۱۸) برای همسر معتاد به اینترنت اطلاق می شود. آمار نشان می دهد که اعتیاد به اینترنت ممکن است به فروپاشی خانواده و طلاق منجر شود. شاید باور کردن اینکه شخصی همسر خود را فقط به علت ارتباط با فرد دیگر در اینترنت ترک می کند، برای کسانی که به اینترنت اعتیاد پیدا نکرده اند، وحشتناک به نظر برسد؛ ولی این مسئله هر روز در دنیای اینترنت اتفاق می افتد.
دکتر یانگ معتقد است که اگر چه زمانْ تنها عامل تعیین کننده در تعریف اعتیاد به اینترنت نیست، ولی عموما معتادان بین ۴۰ تا ۸۰ درصد از وقت خود را با جلساتی که ممکن است هر کدام حتی تا ۲۰ ساعت طول بکشد، صرف می کنند و این کار باعث می شود اختلالاتی در میزان و زمان خواب کاربر به وجود آید. در موارد شدید حتی قرص های کافئین برای تسهیل زمان طولانی تری در اینترنت بودن مصرف می شود. این اختلال، خستگی بیش از اندازه در بدن ایجاد می کند که کارکرد درسی و شغلی را تحث تاءثیر قرار می دهد و ممکن است نظام ایمنی بدن را ضعیف کند و فرد آسیب پذیری بیشتری به بیماری ها پیدا کند. افزون بر این، به علت عدم ورزش و حرکات مناسب، مشکلات عصب های مچ و درد پشت، چشم درد و مانند آن به وجود می آید.(۱۹)

پی نوشت ها :
۱٫ حمید ضیایی پرور، آسیب شناسی نسل اینترنت،[Online].

http://itiran.com/artic/show_user_archive.asp?des<8203&id<19.[Accessed17>

April 4002].
2. حسن صادقی، اینترنت و تاثیرات اجتماعی آن، مجله اصلاح تربیت، شماره ۲۲، ص ۸٫
۳٫ Larry Magid, Help childen know the risks of chat rooms, [Online].
http://www.larrysworld.com/articles/sjm_chatrooms.htm.[Accessed17 April 2004].
4. شیرین عبادی، حمایت از کودکان در برابر مخاطرات اینترنتی،

5. Internet addiction
6. Virtual Addiction
7. Internet Addiction Disorder (IAD) Addiction to
8. Leslie Armstrong, How to Beat CYBERSPACE, July, 2001,[Online].
http://www.findarticles.com/cf_0/m0826/mag.jhtml. [Accessed 17 April 4002[.
9. حسن صادقی، همان، ص ۹٫
۱۰٫ Addictions, Symptoms of Internet Addiction, 11/30/01,[Online].
http://www.addictions.org/internet.htm. [Accessed 17 April 2004].
11. John M. Grohol.
12. socialization
13. John M. Grohol, Internet Addiction guide, March, 2003, [Online].
http://psychcentral.com/netaddiction. [Accessed 17 April 2004].
14. Kimberly S. Young.
15. Leslie Armstrong, How to Beat Addiction to CYBERSPACE, [Online].
http://www.findarticles.com/cf_0/m0826/mag.jhtml. [Accessed 17 April 2004].
16. Putnam
17. احمد امیدوار و علی اکبر صابری، اعتیاد به اینترنت، ص ۵۸٫
۱۸٫ Internet Widow
19. احمد امیدوار و علی اکبر صارمی، همان، ص ۶۰ و ۶۱٫

برگرفته از : ماهنامه ره آورد نور، شماره ۷
منبع : hawzah.ne

آسیب های اجتماعی چیست؟  منبع : http://sociology82.blogfa.com

آسیب های اجتماعی چیست؟

آسیب شناسی  اجتماعی social-pathology مفهوم جدیدی است که از علوم زیستی گرفته شده و مبتنی بر تشابهی است که دانشمندان بین بیماری های عضوی و آسیب های اجتماعی(کجرویها) قائل می شوند. واژه آسیب شناسی از دیدگاه پزشکی به فرایند ریشه یابی بیماری ها گفته می شود

به گزارش هفت روز، آسیب اجتماعی به هر نوع عمل فردی یا جمعی اطلاق می شود که در چارچوب اصول اخلاقی و قوامد عام عمل جمعی رسمی و غیر رسمی جامعه محل فعالیت کنشگران قرار نمی گیرد و در نتیجه با منبع قانونی و یا قبح اخلاقی و اجتماعی روبرومی گردد. به همین دلیل ، کجروان سعی دارند کجروی ها خود را از دید ناظران قانون ، اخلاق عمومی و نظم اجتماعی پنهان نمایند ؛ زیرا در غیر این صورت با پیگرد قانونی ، تکفیر اخلاقی ، طرد اجتماعی مواجه می شوند(عبدالهی ،1383:15).

آسيبهاي اجتماعي پديده هايي واقعي، متغير، قانونمند و قابل کنترل و پيش گيري اند. کنترل پذيري آسيبهاي اجتماعي شناخت علمي آنها را در هر جامعه اي براي پاسخ به پرسشهاي نظري و عملي و کاربردي از ايده ها و يافته هاي علمي توليد شده در برنامه ريزي هاي کوتاه و بلند مدت براي مقابله صحيح با آسيبهاي اجتماعي، درمان يا پيشگيري از گسترش و پيدايش آنها را ضروري و پر اهميت مي سازد.

آسيب شناسي اجتماعي

آسيب شناسي اجتماعي به بررسي انواع مشکلات مي‌پردازد که در سطح اجتماعي مطرح هستند و سعي مي‌کنند علل مختلف آنها را از جنبه‌هاي مختلف فردي ، اجتماعي و غيره مورد بررسي قرار دهد.

  آسیب های اجتماعی که به تعبیر بعضی از اندیشمندان حاصل و معلول مستقیم انقلاب صنعتی هستند، در اکثر جوامع وجود دارند و تاثیرات خود را می گذارند. اما آن چه جوامع مختلف را در این مورد از هم متفاوت می سازد، نوع نگرش این جوامع به علل به وجود آورنده آسیب ها و راهکارهای اصلاح وبهبود آن است. در مورد نگرش، آن چه مهم است این که این آسیب ها چرا به وجود آمده اند؟ آیا وجود آسیب ها در جوامع امری لازم وضروری است یا می توان جامعه ای بدون آسیب داشت؟ پاسخ به این پرسش ها مستلزم شناخت نظریه های مختلف جامعه شناسی و روان شناسی است که هرکدام سعی درتبیین مسائل ،آسیب ها وبحران های اجتماعی از نظر گاه های مختلف دارند.این دید گاه ها متاثر از باورهای سیاسی و اقتصادی هر جامعه است.

آسيب هاي اجتماعي از چند جنبه قابل بررسي هستند :

1-     از زوايه انسان ،كه هر انسان با هر دين وآئين واعتقاد وفكر ،ومذهب وگرايش ومسلك وارتباط با جناح يا حزب خاصي يا با ترحم يا با هدايت ويا با همراهي اعتقاد دارند كه به گروههاي آسيب پذير ياري نمايند مثلاً  هر انساني دوست دارد به پير مرد يا پيرزني كمك كند وهر انساني دوست دارد به نابينايي كمك كند و...

2-     از زاويه اجتماعي  اگر به اين آسيب هاي اجتماعي بموقع رسيدگي نشود افزايش جرم وجنايت را در پي دارد كه مخرب انضباط اجتماعي است

3-     از جنبه سياسي ، كه اگر توجه نشود كشوررا به دامن بيگانگان سوق مي دهد وبجاي فرهنگ خودي فرهنگ بيگانه در كشور پياده مي شود وبه اعتقادات ديني ومذهبي جامعه لطمه وارد مي نمايد ، وجود آسيب هاي اجتماعي ، بزرگنمايي وتبليغات دشمنان كشور را در پي دارد ضمن آنكه وجود آسيب هاي اجتماعي در كشور اسلامي عامل تبليغ منفي بر ضد اسلام است لذا لازم است كه آسيب هاي اجتماعي ريشه يابي شود واز كلي گويي در جامعه پرهيز گردد وبا ارائه راهكارها ي مدرن به جزئيات آسيب هاي اجتماعي توجه شود

در برخورد با آسيب هاي اجتماعي تقليد كوركورانه از بيگانگان جايز نيست به دليل اينكه آسيب هاي اجتماعي ارتباط كاملي با سنتهاي هر جامعه دارد والگو برداري از جوامع ديگر صلاح نيست

ئوال ، وظيفه حكومت در اين مورد چيست ؟ حكومت خوب حكومتي است كه براي حل آسيب هاي اجتماعي قرمول صحيح ومنطقي همراه با نو آوري وارائه ابتكارات وخلاقيتها در جهت رسيدن به شكوفايي داشته باشد

سیاست های اجتماعی هر جامعه ای روش های مختلفی را در برخورد با آسیب های اجتماعی پیشنهاد می کند.شیوه ی برخورد با این مسائل هم چنان که پیشتر گفته شد،ارتباط مستقیمی با این سیاست ها دارد.این سیاست ها را هم نهادهایی که در تمامی جوامع وجود دارد تعیین می کند. در مورد راهکارهای اصلاح وبهبود آسیب های اجتماعی هم نظرگاه های مختلفی وجود دارد. عده ای روش انکار و پرده پوشی را تجویز می کنند وعده ای دیگر به روش های پلیسی وسرکوب اعتقاد دارند. جوامعی هم وجود دارند که به این مسائل نگرشی علمی و منطقی دارند وسعی می کنند با قبول وجود این آسیب ها، علت آن ها را با استفاده از روش های علمی بشناسند و برای حذف یا به حداقل رساندن آن ها از روش های منطقی سود ببرند.این جوامع، آنهایی  هستند که در آن ها انباشت علمی صورت گرفته و در اثر ارتباط با فرهنگ های مختلف به سطحی از آگاهی رسیده اند که به حق آزادی و برابری انسان ها و حق برخورداری تمامی انسان ها از حقوق مادی ومعنوی اعتقاد داشته باشند.

 آن چه در مورد آسیب های اجتماعی در ایران می توان گفت این است که به وضعیت خاص سیاسی و اجتماعی حاکم بر جامعه، آسیب های اجتماعی علاوه بر این که مسئله ای اجتماعی شمرده می شوند، بار ارزشی نیز دارند. یعنی یک آسیب که در یک جامعه ی با سیاست لیبرال، فقط یک جرم محسوب می شود، در ایران علاوه بر جرم بودن، گناه به شمار می رود. این نگرش خاص به مسئله ی اجتماعی باعث می شود که مجرم یا منحرف بیشتر از آن که جامعه و روابط حاکم بر آن را عامل انحراف خود بداند، خودش را گناه کار می بیند و این می تواند یکی دیگر از آسیب های فردی و اجتماعی باشد.

در جوامع مدرن امروز تمایل بر این است که این سیاست ها هرچه بیشتر توسط نهاد آموزش و پرورش و نهاد خانواده به جامعه تزریق شده و نهاد سیاست حداقل دخالت را در این امور دارد.اما در جوامعی که در آن ها نهاد سیاست قدرتمندتر است، این سیاست ها توسط این نهاد وضع و به جامعه دیکته می شود.تجربه نشان داده است که جوامع نوع اول در مهار بحران های اجتماعی موفق تر عمل کرده اند.چون مردم راهکارهای مقابله با آسیب های اجتماعی را وضع واز آن ها حمایت می کنند.اما در جوامعی که سیاست های اجتماعی را نهاد سیاست وضع می کند،لاجرم باید ضمانت های اجرایی آن ها را هم تعیین کند که در این حال استفاده از نیروهای حافظ قوانین و حامی نظام سیاسی مثل پلیس ضرورت پیدا می کند.

حمایت از آسیب دیدگان اجتماعی نیزبه سیاست های اجتماعی مربوط است.دراین مورد نیز وقتی حمایت از آسیب دیدگان به طور کامل در اختیار نهاد سیاست قرار می گیرد،این نهاد از دیدگاه منافع خود به آن ها نگاه می کند،اما وقتی مردم یک جامعه به حمایت از این آسیب دیدگان می پردازند،بسیار عمیق تر و کامل تر عمل می کنند.چون مردم در متن این آسیب ها قرار دارند،آن ها را خوب می شناسند وبرای حمایت ازافرادی که دچار بحران هستند انگیزه های قدرتمندی دارند.

  یکی از راهکارهای حمایت از آسیب دیدگان اجتماعی،سازمان ها وتشکل های غیر دولتی است.این سازمان ها که در تمامی جوامع ریشه دارند در عصر کنونی کارکردهای مختلف و موثری پیدا کرده اند و نقش مهمی در حیات جوامع ایفا می کنند.سازمان های غیردولتی با تاثیرگذاری در وضع و اجرای سیاست های اجتماعی،در نقش های مختلفی مثل مشاور دولت،منتقد دولت وگاه حتی به عنوان بازوی اجرایی سیاست های اجتماعی دولتها فعالیت دارند.این سازمان ها با ویژگی های منحصر به فردی که دارند،امروزه به نماد حکومت مردم تبدیل شده اند و به نظر می رسد در هر جامعه ای که این سازمان ها فعال تر و گسترده تر عمل می کنند،آرمان حکومت مردم بر مردم دست یافتنی تر می نماید.

موضوعات مورد بحث در آسيب شناسي اجتماعي

آنچه روشن است اينکه بحث آسيب شناسي اجتماعي عمدتا با مسائل و مشکلات سر و کار دارد. پژوهشها و تحقيقات متعدد براي شناخت انواع اين آسيبها و علل بروز آنها صورت مي‌دهد و نظرياتي را براي حل آن مسائل پيشنهاد مي‌کند.

بر اين اساس زمينه‌هايي چون فرهنگ و هنجارهاي يک جامعه ، ويژگيهاي اقتصادي و سياسي و جغرافيايي يک جامعه نيز در حوزه مطالعات آسيب شناسي اجتماعي قرار مي‌گيرد. چرا که بررسي آسيبهاي اجتماعي بدون در نظر گرفتن شرايط زمينه‌اي يک جامعه ميسر نخواهد بود.

چه چيزي به عنوان آسيب شناخته مي‌شود؟ حدود و شخور آن چقدر است؟ عوامل زمينه ساز و علل آشکار کننده آن کدامها هستند؟ در کدام طبقات گسترش بيشتري دارند؟ در کدام سنين گسترش بيشتري دارند؟ توانايي جامعه براي کنترل و نظارت بر آنها چقدر است؟ از چه راههايي مي‌توان به کاهش آنها مبادرت کرد؟ همه اينها سوالاتي هستند که در حوزه آسيب شناسي اجتماعي مورد بررسي قرار مي‌گيرند.

اهميت آسيب شناسي اجتماعي

هر جامعه‌اي متناسب با شرايط خود ، فرهنگ ، رشد و انحطاط خود با انواعي از انحرافات و مشکلات روبروست که تاثيرات مخربي روي فرآيند ترقي آن جامعه دارد. شناخت چنين عواملي مي‌تواند مسير حرکت جامعه را بسوي ترقي و تعامل هموار سازد، بطوري که علاوه بر درک عمل آنها و جلوگيري از تداوم آن عمل با ارائه راه حلهايي به سلامت جامعه کمک نمايد. به عنوان مثال مسأله اعتياد را در نظر بگيريم. اين مساله هم به عنوان يک مشکل فردي و هم يک معضل اجتماعي مطرح است. روشن است در سطح اجتماعي منجر به از بين رفتن نيروها و انرژي بارآور جامعه مي‌شود. شناسايي علل اساسي و کنترل آنها مي‌تواند بسياري از نيروهاي از دست رفته جامعه را تجديد نموده ، در مسير کار سالم جامعه هدايت کند.

شيوه عمل آسيب شناسي اجتماعي

آسيب شناسي اجتماعي همچون ساير حوزه‌هاي اجتماعي و عللي ، از شيوه عملي براي بررسي موضوعات مورد نظر خود استفاده مي‌کند. به عبارتي براي مطالعه و بررسي علل ، زمينه‌ها و راه حلها در زمينه کجرويها و آسيبها ، هم از لحاظ ذهني به صورت شناخت مفاهيم خاص و هم به کمک ابزار وسايل تحقيق عيني به صورت پژوهشهاي علمي استفاده مي‌شود. چنين پژوهشهايي پيرامون انحرافات اجتماعي به صورت تحقيق علمي به حدود ۸۰ – ۹۰ سال پيش باز مي‌گردد. البته در آن زمان اين پژوهشها کمتر جنبه واقع بينانه داشته‌اند. ولي پس از مدتي پژوهشها بر شالوده‌اي صحيح‌تر استوار شد و تلاش شد از شيوه‌هايي که دقت و اعتبار بيشتري در برآورد مشکلات اجتماعي دارند استفاده گردد.

پرسشنامه‌هاي مختلف تهيه شد، شيوه‌هاي اعتبار يابي و استفاده از روشهاي معتبر معمول شد و از اصول روش تحقيق که در علوم انساني کاربرد مفيدي دارد استفاده گرديد. به اين ترتيب اطلاعات لازم در زمينه انواع انحرافات و مشکلات در سطح يک جامعه جمع آوري گرديد. اين فعاليتها سير تکاملي خود را سير مي‌کند و همچون پيشرفت ساير علوم شيوه‌هاي متکاملتري براي بررسي و ارزيابي در زمينه آسيبهاي اجتماعي بدست مي‌آيد.

اجتماعی مطالعه بی نظمی ها و آسیب های اجتماعی همراه با علل و انگیزه های پیدایی آنها و نیز شیوه های پیشگیری و درمان این پدیده ها ، به انضمام مطالعه شرایط بیمار گونه اجتماعی است ؛ زیرا خاستگاه اصلی آسیب ها و گژ رفتاری های اجتماعی را باید در کل حیات اجتماعی و نوع خاص روابط انسانی جستجو کرد. نابسامانی های اقتصادی – اجتماعی چون : فقر ، تورم ، گرانی ، بیکاری ، فقدان امنیت مالی  و حقوقی و دیگر عواملی که باعث محرومیت» می شوند ، زمینه مساعدی را برای انواع مختلف آسیب های اجتماعی چون: خود کشی ، سرقت ، اعتیاد به مواد مخدر ، الکیسم ، فرزند آزادی ، زور گیری ، طلاق ، گدایی و ... فراهم می آورند . از این رو مفهوم آسیب شناسی گسترده وسیعی پیدا می کند و از ابعاد ارزشی و کاربردی فراوانی برخوردار می گردد.

مطالب موجود به سه بخش جداگانه و در عین حال به هم پیوسته ، تقسیم شده است.بخش اول شامل چیستی آسیب های اجتماعی ، کژرفتاری ها و جرایم و انواع آنها است و بخش دوم به تبیین سه گانه زیست شناختی ، روان شناختی  و جامعه شناختی می پردازد و بخش سوم به بررسی برخی از انواع آسیب های اجتماعی خاص اشاره دارد. در این بخش سعی شده است هریک از آسیب های اجتماعی مورد بررسی دقیق قرار گیرد و با ذکر یک یا چند "مورد" نسبت به تبیین و ریشه یابی آنها اقدام گردد.

. گونه شناسی آسیب های اجتماعی

در گونه شناسی آسیب های اجتماعی از ملاک های متفاوتی می توان استفاده نمود. این ملاک ها ، در هر جامعه ای حداقل چهار خرده نظام فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی خاص دارند که در هر یک از این حوزه ها کنشگران فردی و جمعی می توانند با رعایت اصول و قواعد عمل جمعی مورد قبول در آن حوزه ها به چهار نوع سرمایه یا منبع ارزشمند-سرمایه فرهنگی یا دانش ، سرمایه اجتماعی یا تعهد منزلت ، سرمایه سیاسی یا قدرت و سرمایه اقتصادی یا ثروت- مورد نیاز هر جامعه دست یابند( عبدالهی ، 1383:20). هر نوع فعالیتی که خارج از چارچوب اصول و قواعد عام عمل جمعی برای رسیدن به منابع ارزشمند صورت گیرد ، کجروی محسوب می شود. بنابر این ، در مجموع با چهار گونه کجروی روبه رو هستیم (ر.ش: شکل 1-1).

تعریف و هدف های آسیب شناسی

در پزشکی به مطالعه و شناخت ریشه بی نظمی های ارگانیسم( موجود زنده) آسیب شناسی

می گویند. در مشابهت کالبد انسانی با کالبد جامعه(نظریه اندام وارگی) می توان آسیب شناسی را مطالعه و ریشه یابی بی نظمی های اجتماعی تعریف کرد.

به گزارش هفت روز؛ درواقع آسیب شناسی اجتماعی  ، مطالعه ناهنجاری ها و نابسامانی های اجتماعی نظیر  بیکاری ، فقر ، اعتیاد ، خود کشی ، روسپیگیری ، رشوه خواری ، ولگردی ، زورگیری ، گدایی و ... همراه با علل و شیوه های پیشگیری و درمان آنها و نیز شرایط بیمار گونه اجتماعی است.

 هدف ها و مقاصد آسیب شناسی اجتماعی را چنین می توان بر شمرد:

1.       مطالعه و شناخت آسیب های آسیب های اجتماعی و علل و انگیزه های پیدایی آنها و نیز بررسی شخصیت کژرفتاران و ویژگی های جسمانی ، روانی ، فرهنگی و اجتماعی آنان. شناخت درست درد ها و آسیب ها ، نخسین شرط چاره جویی و بیش از نیمی از درمان است ؛ درد تشخیص ناداده را درمان نتوان کرد ؛ زیرا هر گونه ساختن بدون شناختن ، تیر در تاریکی رها کردن است.

2.      پیشگیری از آسیب های اجتماعی به منظور بهسازی محیط زندگی و جمعی خانوادگی.از آنجا که پیشگیری همواره ساده تر ، عملی تر و کم هزینه تر از درمان است ، دارای اهمیت بسیار می باشد.

3.     درمان آسیب دیدگان اجتماعی یا بکارگیری روش های علمی و استفاده از شیوه های مناسب برای قطع ریشه ها و انگیزه های آنان.

4.     تداوم درمان برای پیشگیری و جلوگیری از بازگشت مجدد کژ رفتاری و بررسی شیوه های بازپذیری اجتماعی.

در عصر ما پیشگیری مهمتر از درمان است. بسیاری از آسیب شناسان اجتماعی برآنند که برای مبارزه با کژرفتاری ها باید زمینه اجتماعی آنها را از میان برداشت و برای حصول این منظور رعایت دو اصل ضروری است

ادامه نوشته

آشنایی با مواد مخدر و آسیبهای آن :    منبع : http://mehr-rafat.blogfa.com


آشنایی با مواد مخدر و اعتیاد آور  شایع در ایران


ادامه نوشته

آشنایی با آسیبهای اجتماعی   منبع : http://amozesh-es.ir

مباحث اين دوره به شرح زير مي‌باشد:

1) بد حجابي و بد پوششي و تأثيير آن بر امنيت اجتماعي

با اينكه پوشش و عفاف امري است فطري و توجيه عقلي و منطقي دارد از مصرحات و مسلمات دين مبين اسلام نيز هست. در واقع حجاب و عفاف يكي از محورهاي زندگي قرآني است، ولي اين مهم همواره مورد هجوم دشمنان واقع شده است. مقاطع مختلف تاريخ گوياي اين مطلب است گاهي زور و سركوب زنان محجبه ابزار اين تهاجم بوده مانند داستان غم‌انگيز كشف حجاب در ايران و الجزاير، گاهي با ايجاد محدوديت‌هاي قانوني و حقوق شهروندي مانند وضع قوانين منع حجاب در كشورهاي غربي و در اغلب اوقات با ايجاد شبهات و طرح سوالات و به دام انداختن ذهن نوپاي بسياري از جوانان و نوجوانان. گويي امروز موضوع حجاب و عفاف آميخته با نا خالصي‌ها و در پس پرده است و اصل ماجرا در گير و دار كشمكش‌ها گم شده است.

2) پيامد روابط آسيب‌زا

در چند دهه اخير روابط نامتعارف ميان دختر و پسر در كشور ما همواره به صورت يك مسئله و معضل اجتماعي مطرح بوده و والدين و مسئولين مدارس همواره در اين چالش بوده‌اند كه چگونه مي‌توان از ايجاد و گسترش روابط نامتعارف بين دختر و پسر تا زمان رسيدن زمان مناسب براي ازدواج جلوگيري نمايند و همچنين براي اولياء آن‌ها بخصوص اولياء دختران اين سوال دائماً مطرح بوده است كه چه كنند تا نوجوانان به شكل غيرمتعارف با افراد غيرهمجنس رابطه برقرار نسازند. ملاحظه مي‌شود ارائه اين بحث براي سلامت جامعه ما امري ضروري و لازم است. ولي بايد به اين واقعيت اذعان نمود كه با توجه به پيچيدگي‌هاي موضوع، اين بحث مي‌تواند از زواياي گوناگون مورد نقد و بررسي قرار گيرد. تجربه نشان داده است كه اين نوع ارتباط‌ها به سمت توسعه پيش مي‌روند و كمتر حد و مرز مشخصي را دارا مي‌باشند. پس مي‌توان نتيجه گرفت كه اين ارتباطات: 
• كمتر در يك سطح متوقف مي‌شوند. 
• رو به توسعه و گسترش مي‌باشند. 
• باعث ايجاد وابستگي متقابل در افراد مي‌شوند. 
• بهداشت رواني نوجوانان بخصوص سلامت رواني و سازگاري فردي، خانوادگي و اجتماعي آنان را تهديد مي‌كنند.

3) اختلاف خانوادگي و تأثير آن بر امنيت رواني جامعه

هر روز با شتاب گرفتن تحولات محيطي و تغيير و تنوع در ساختار و فرهنگ جوامع، بر ميزان ابهام و چالش برانگيزي شرايط و بدين ترتيب بر پيچيدگي آسيب‌ها و مشكلات اجتماعي افزوده شده و نقش عوامل خانوادگي، علاوه بر عوامل فردي در ايجاد و گسترش اين آسيب‌ها ملموس‌تر مي‌گردد. گسستگی در خانواده از مهمترين عوامل بروز بزه‌دیدگی و افزايش بزهكاري و انحرافات در جامعه مي‌باشد. و معمولاً خانواده‌هايي كه در نهايت طلاق را تجربه مي‌كنند، به مدت طولاني دچار ناهنجاري‌هاي عاطفي، جسمي و كلامي بوده‌اند. درچنين شرايطي، محيط خانواده شرایط مساعدی را جهت بروز آسیب‌ها و معضلات خاص فردی برای اعضاء خانواده ایجاد خواهد کرد.

4) آسيب‌شناسي هرزه‌نگاري در اينترنت

امروزه گسترش فناوري‌هاي اطلاعاتي و ارتباطي، جوامع را به شدت اطلاعاتي نموده و از قرن كنوني به عنوان قرن انفجار اطلاعات نام برده شده است. كارشناسي هندي مي‌گويد امروزه فشار يك دكمه بر روي صفحه كليد كامپيوتر مي‌تواند به مراتب خطرناك‌تر از يك بمب باشد و اين دوره از عصر كنوني نه تنها تحولات بسياري را به خود ديده بلكه تحولات بي‌شماري را نيز در پي داشته است، چرا كه تازه‌هاي اين عرصه از صنايع بشري تأثيرات عميقي بر زندگي مردم داشته است. اين فناوري‌ها نقش‌ها و الگوهاي اجتماعي و ساير كاركردها را متأثر از خود نموده و زندگي جديدي را حاكم و بر بسياري از ارتباطات سالم و ارزش‌هاي معنوي غالب گرديده است. ارزش‌هاي انساني و عاطفي و نهاده‌هاي ملي و مذهبي رنگ باخته و ارتباطات در فضاهاي مجازي تعريف مي‌گردد. به لحاظ اينكه بينش و سواد ديجيتال و همان سواد اطلاعاتي در اين دوره اساسي‌ترين ركن مي‌باشد و امروزه جوانان و نوجوانان از سواد ديجيتال بيشتري برخوردار بوده لذا بيشترين استفاده از فناوري‌هاي جديد توسط جوانان صورت مي‌گيرد و 90 درصد از كاربران را جوانان تشكيل مي‌دهند و عمده اين جوانان را نيز دانش آموزان و دانشجويان تشكيل مي‌دهند.

5) قانون‌گريزي و انظباط ترافيكي

در عصري كه پيشرفت سريع علوم موجب حجيم شدن حوزه دانش شده است و در نتيجه موجب پديدار شدن دانش‌ها و تكنولوژي جديد گرديده استفاده از هر پديده نو مستلزم آشنايي با فرهنگ استفاده از آن پديده خواهد بود. بكارگيري وسيله نقليه در امر حمل و نقل كالا و مسافر گر چه تحولي شگرف در شئون مختلف زندگي اجتماعي به وجود آورده، ليكن محيط را جهت ساكنان زمين در معرض خطر قرار داده، ليكن علاوه بر كيفيت و امنيت ناشي از مهندسي جاده ‌ها، وسايل نقليه و عوامل جوي عمد‌ترين علت آمار تصادفات در كشورها عدم التزام عملي رانندگان به اجراي قوانين و مقررات رانندگي و كوتاهي در نهادينه ساختن فرهنگ رانندگي است و با بررسي‌هاي به عمل آمده از گزارش‌هاي تنظيمي توسط كارشناسان تصادفات تخلف رانندگان و عدم رعايت مقررات از سوي آنان بيشترين علت را در بين علل حوادث به خود اختصاص مي‌دهد. لذا ضروری است درجهت افزایش انضباط ترافیکی و ارتقاء فرهنگ ترافیک فعالیت‌های آموزشی مناسبی صورت پذیرد.

6) آشنايي با عرفان‌هاي كاذب

عصر رنسانس در غرب با «انسان‌محوري»، «دنياگرايي»، رشد علوم، پيدايش صنايع گوناگون و تكنولوژي همراه بود وليكن در اين دوران از بعد دروني انسان، شديداً غفلت شد و انسان را با بحران‌هاي سخت و خردكننده‌ي روحي- رواني روبرو كرد، انديشمندان اجتماعي، بشر را به پست مدرنيته كشانيدند كه توجه به معنويت، از جمله تحولات پست مدرنيته بود. اكنون باطن‌گرايي جديد غرب به شكل فرقه‌هاي گوناگون فكري در قالب‌هاي مختلفي چون «فيلم»، «تئاتر»، «رمان»، «مجلات»، «كلاس‌ها و جلسات»، «موسيقي» و … به سراسر دنيا عرضه مي‌شود و جهان اسلام را هم مبتلا نموده است. ورود اين افكار به ايران به تلاقي و درآميختگي آن‌ها با عنوان «عرفان» انجاميد و سرانجام از آن با نام عرفان‌هاي گوناگون غربي و شرقي ياد شد. شايد شباهت اين افكار با عرفان در توجه به باطن بشر بود كه موجب عاريت گرفتن نام «عرفان» گرديد وگرنه دانشمندان و فرهيختگان اين مرز و بوم از جايگاه بلند عرفان اسلامي در مقايسه با اين تعاليم به خوبي آگاهند. برخي از اين تعاليم در عرض عرفان اسلامي قرار گرفته و چون رقيبي در برابر آن تا جايي كه متاسفانه برخي «مديتيشن» را در عرض عبادتي چون «نماز» قرار داده‌اند.

7) پيامدهاي عضويت در شركت‌ها هرمي

آسيب‌هاي اقتصادي در بسياري از موارد بسترساز رخداد ساير آسيب‌ها و از جمله آسيب‌هاي اجتماعي مي‌باشد. مسلماً و براساس شواهد اثبات شده‌اي كه از قدمت و پيشينه قابل توجهي نيز برخوردار مي‌باشند عوامل اقتصادي كه بعضاً به دليل كلاهبرداري و يا مال‌باختگي رخ مي‌دهد مي‌تواند عامل بسيار قدرتمندي در ايجاد آنومي‌هاي اجتماعي و خروج افراد و گروه‌هاي اجتماعي از تعادل رفتاري باشد. گاه افراد به اميد دستيابي به درآمد و امكانات بيشتر و اعتماد به افرادي كه با بياني قاطع و جذاب، سعي در جذب سرمايه‌هاي ديگران دارند، اموال خود را كه ممكن است در طول ساليان متمادي با تلاش فراوان كسب كرده‌اند، در راه رسيدن به آمال خويش به دست سوداگران بسپارند. كلاهبرداري از افراد و اغفال آنان و سوء استفاده مالي افراد به هر ميزان كه سنگين و وسيع و با بار مالي قابل توجه صورت گيرد، آسيب‌هاي بيشتري را براي افراد در پي خواهد داشت. يك مال‌باخته به نسبت دارايي از دست داده خود با آسيب‌هاي جانبي و بعدي مواجه مي‌گردد. هر چه سطح و ضريب آسيب اقتصادي بالاتر باشد مسلماً سطح و ضريب آسيب‌هاي اجتماعي ناشي از آن بر فرد نيز بالاتر خواهد بود. يكي از بارزترين مبادي كلاهبرداري و اغفال مالي طي سال‌هاي اخير از مجاري سايبر و در فضاي مجازي با عنوان شركت‌هاي هرمي صورت مي‌پذيرد. اين شركت‌ها كه به كلي فاقد وجاهت قانوني مي‌باشند و اقدامات آنان ذيل عناوين مجرمانه قابل بررسي و طرح مي‌باشد.

8) پيشگيري از سرقت

سرقت به عنوان يکي از آسيب‌هاي اجتماعي است که از با سابقه‌ترين جرايم بشري مي‌باشد و در جوامع مختلف به شيوه‌هاي گوناگون ديده مي‌شود. سرقت از آن نوع جرائمي است که بر ضد اموال صورت مي‌گيرد و از زمان شکل‌گيري مالکيت خصوصي در جوامع بشري بيشتر شايع شده است. اين آسيب اجتماعي پديده‌اي است که همزمان برهم زننده امنيت مالي و جاني ديگران مي‌باشد. به عبارت ديگر سارق با ارتکاب سرقت سعي مي‌کند وضعيت خود را با تجاوز به مال ديگري بهبود بخشد. ايجاد تهديد مالي و جاني در افراد جامعه ضمن آنکه تا حد زيادي انگيزه آنان را براي تلاش وکسب دارايي مشروع، تضعيف مي‌کند، تسهيل کننده هرج و مرج در مناسبات و روابط اجتماعي و به دنبال آن، تزلزل در بنيان‌هاي نظم عمومي و باعث بي‌سازماني اجتماعي است.

9) آسيب‌شناسي مصرف مشروبات الكلي

متأسفانه يكي از آسیب‌های اجتماعی جامعه ما گرايش جوانان به مشروبات الكلي مي‌باشد و شاهديم که سن مصرف‌کنندگان آن نسبت به سال‌های قبل کاهش یافته است. به نحوي كه مدير كل فرهنگي- تربيتي سازمان زندان‌هاي كشور اعلام نموده سن گرايش به مصرف مشروبات در كشور به ميانگين 18- 15 سال كاهش يافته است. اين در شرايطي است كه موانع مذهبي، قانوني و علمي تأكيد فراواني بر عدم مصرف مشروبات الكلي دارد. 
در اسلام نيز شرب خمر ممنوع و در قرآن مجيد در نهی از خمر چهار آيه نازل شده است. درآيه ٢١٨ سوره بقره آمده است که" از تو درباره شراب و خمار میپرسند، بگو در اين دو گناهی بزرگ و منافعی برای مردم وجود دارد ولی گناه اين دو از نفعشان بيشتر است. در آيه ٩٠ سوره مائده آمده است که "ای کسانی که ايمان آورده‌ايد، به درستی که شراب و قمار و بت‌‌پرستی و تيرهای قرعه پليد است و از عمل شيطانی است. پس دوری کنيد شايد که رستگار شويد." و همچنين در آيه ٩١ سوره مائده نيز اضافه شده است که "شيطان می‌خواهد به وسيله شراب و قمار در ميان شما دشمنی و کينه بيندازد و شما را از ياد خدا و نماز باز دارد آيا شما دوری میگزينيد." پيامبر اسلام (ص) نيز در خصوص شرب خمر فرموده‌اند " لعنت خدا بر شرابخوار و ساقی و فروشنده و خريدار و فشار دهنده و فرمان فشار دهنده و عامل آن باد و بر کسی که حجت او می‌برند و به هر کس که بهای شراب را میخورد. 
جدای از آثاری چون افزايش تصادفات و مشکلات روحی و روانی حاصله، می‌بايست به معضلات اجتماعی آن نيز توجه داشت. تنها بنا به آمار رسمی موجود، در نتيجه مصرف اين گونه نوشيدنی‌ها، سالانه شاهد بروز جرائم خشن هستيم و از سوی دیگر ، شاهد تلاش‌هايی در راستای ترویج استفاده از مشروبات الکلی از طرف رسانه‌های غربی کشورهای معاند می‌باشيم. لذا نیاز است جامعه نسبت به عامل اصلي گرايش به مصرف الكل در جوانان كه عواملي در كاركرد خانواده است با استنادهاي علمي آگاه شود تا از طريق اطلاع‌رساني آموزش‌هاي مناسب به خانواده‌ها از ميزان تقاضا در مصرف الكل كاسته و پليس را در راه انجام وظيفة مبارزه با توليد، ورود، توزيع و مصرف اين نوع مشروبات حرام ياري رسانند.

10) آشنايي با اعتياد نوين (شيشه، كراك، ...)

سوء مصرف مواد مخدر از جمله بارزترین آسیب‌های اجتماعی است که به راحتی می‌تواند بنیان فرهنگی و اجتماعی یک کشور را سست نموده، پویایی‌های انسانی آن را به مخاطره بیاندازد. در هم تنیدگی عوامل روانی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی این مشکل را به یکی از پیچیده‌ترین آسیب‌های اجتماعی مبدل ساخته است. از این رو سوء مصرف مواد را می‌توان از مهمترین چالش‌های عصر حاضر دانست که گستره‌ی جهانی پیدا کرده و هر روز بر آمار مصرف‌کنندگان آن، شیوع در گروه‌های مختلف، کاهش سن و تغییر گرایش مصرف از سنتی به صنعتی افزوده شده و بدنبال خود آسیب‌های دیگری همچون افزایش طلاق، بزهکاری و بیکاری، مشکلات سلامت و بسیاری موارد دیگر را همراه دارد. 
مطالعات نشان می‌دهد که مؤثرترین شیوه‌ی مقابله با اعتیاد، پیشگیری از مبتلا شدن به آن است. زیرا مادامی که فرد معتاد نشده و اراده‌اش را از دست نداده، قادر خواهد بود مصونیت خود را از ابتلا به اعتیاد حفظ کند. بنابراین، ارائه‌ی آموزش‌های صحیح و متناسب با ساختارهای موجود جامعه، به اشکال و روش‌های مختلف، و افزایش آگاهی و بینش گروه‌های آسیب‌پذیر جامعه، خصوصاً نوجوانان و جوانان، موجب سلامت بیشتر، و مواجهه‌ی بهتر با واقعیت‌های زندگی می‌شود. این آموزش‌ها و برنامه‌های فرهنگی، باید به بهترین نحو از طریق خانواده، تمامی نهادهای اجتماعی، ارگان‌های دولتی، مؤسسات خصوصی، متخصصان و صاحب نظران به نوجوانان و جوانان انتقال یابد. این مهم حاصل نخواهد شد، مگر از طریق شناخت وضعیت موجود، همکاری و هماهنگی کلیه‌ی واحدهای انسانی و سازمانی.

11) آسيب‌هاي شبكه‌هاي مخرب ماهواره‌اي

بي‌ترديد به هم پيوستگي و پيچيدگي جوامع انساني در عصر حاضر، بيش از هر چيز به مدد توسعه رسانه‌ها و ابزارهاي رسانه‌اي محقق شده است. ماهواره در اين ميان يکي از موثرترين، فراگيرترين و مقبول‌ترين رسانه‌ها در دنياي کنوني است که برخي تحليل‌گران مسائل مربوط به آن را به خاطر برخورداري از انواع گوناگون مولفه‌هاي تاثيرگذاري در صدر فهرست توجهات خود قرار داده‌اند. توسعه ارتباطات با سرعتي شگرف و بي‌اعتنا به مرزهاي سنتي، سياسي، اجتماعي، فرهنگي و حقوقي، مجموعه‌اي نوين از چالش‌ها و فرصت‌ها را فراروي جوامع قرار داده است و جنبه‌هاي گوناگون حيات بشري را از خود متاثر ساخته است. فارغ از تمامي پيامدهاي مثبت و منفي اين پديده، آنچه اهميت ويژه مي‌يابد انفعال و بي‌اختياري جوامع در رد يا قبول امواج بي‌امان و شتابان رسانه‌اي است. بي‌گمان اين امر ناقض حاکميت ملي و موجب اختلال در مباني امنيت ملي کشورهاست. اين وسيله به گونه‌اي فزاينده در گسترش پيچيدگي‌هاي متقابل فرهنگي ايفاي نقش مي‌کند و به اين ترتيب دنياي کنوني به دهکده جهاني موسوم گشته است.


آسیب اجتماعی زخمی برای جامعه  منبع : http://aftabnews.ir

دکتر محمد زاهدی اصل از اساتید روانشناسی اجتماعي عنوان کرد:
آفتاب: مسئله اجتماعی بسترساز آسیب اجتماعی است، مثلاً طلاق یا افزایش سن ازدواج، تجرد یا بیکاری لزوماً آسیب اجتماعی نیست، اما یک مسئله اجتماعی است. در مواردی، مددکار به زوج پیشنهاد می‌كند، طلاق بگیرد، چون یک راه نجات است. اما طلاق می‌تواند زمینه‌ساز گرفتاری های دیگر مثل فرار بچه ها از خانه، ناسازگاری اجتماعی، تکدی گری، توزیع مواد مخدر، سرقت های کودکانه و غیره باشد، اما مسئله اجتماعی و آسیب اجتماعی را باید از هم تفکیک کرد. 

به گزارش خبرنگار سرویس اجتماعی آفتاب به نقل از سایت سازمان بهزیستی ، دکتر زاهدی اصل گفت : «مسئله اجتماعی بسترساز آسیب اجتماعی است، مثلاً طلاق یا افزایش سن ازدواج، تجرد یا بیکاری لزوماً آسیب اجتماعی نیست، اما یک مسئله اجتماعی است. در مواردی، مددکار به زوج پیشنهاد می‌كند، طلاق بگیرد، چون یک راه نجات است. اما طلاق می‌تواند زمینه‌ساز گرفتاری های دیگر مثل فرار بچه ها از خانه، ناسازگاری اجتماعی، تکدی گری، توزیع مواد مخدر، سرقت های کودکانه و غیره باشد، اما مسئله اجتماعی و آسیب اجتماعی را باید از هم تفکیک کرد». 

وی با ارائه این مقدمه به مبحث آسیب های اجتماعی پرداخت و گفت: «متأسفانه باید گفت در حال حاضر، انواع آسیب های اجتماعی را در جامعه داریم، برخی معتقدند که در قرن 21، آسیب های اجتماعی برای جوامع انسانی اجتناب ناپذیر است اما باید یادمان باشد که جامعه ما، اسلامی است و خیلی با جامعه جهانی قابل مقایسه نیست و نباید از این راه وضعیت خودمان را توجیه کنیم». 

اعتیاد 
دکتر زاهدی اصل با اشاره به اعتیاد به عنوان یک آسیب اجتماعی گفت: «ایران یک هزار کیلومتر مرز مشترک با مرکز تولید مواد مخدر دارد و کانال ارتباطی افغانستان با جهان کشور ماست، هر چقدر هم که وضعیت کنترل شود، اگر حتی یک درصد از چند درصد تن مواد مخدری که ترانزیت می شود، در کشور ما رسوب کند، مصیبت به وجود می آورد. چه بخواهیم و چه نخواهیم این وضعیت وجود دارد و تنها راه فرار این است که شرایطی در کشور به وجود بیاید که خواهان مواد مخدر وجود نداشته باشد تا تقاضای آن به حداقل برسد».

خشونت 
این استاد روانشناسی یکی دیگر از آسیب های اجتماعی را خشونت دانست و افزود: «خشونت های خانگی و اجتماعی به فراوانی دیده می شود، مردم نسبت به هم نامهربان شده اند و تحمل و گذشتشان به حداقل رسیده است. مردم در رفت و آمدهای عادی خود نیز بی قراری می کنند و آستانه تحملشان به حداقل رسیده است. در حالی که در فرهنگمان تعارفات عجیب و غریبی وجود دارد، در حال حاضر در خیابان ها می بینیم که هیچ اثری از این فرهنگ باقی نمانده است». 

بزهكاری 

دکتر زاهدی اصل به بزهکاری نیز به عنوان یک آسیب اجتماعی دیگر اشاره کرد و گفت: «میانگین سنی بزهکاران 25 سال است و این خیلی دردآور است. این میانگین سنی نشان دهنده این است که این بچه ها بعد از پیروزی انقلاب به دنیا آمده اند، باید به این موضوع پرداخت که چه وضعیتی به وجود آمده که نسل دوم انقلاب، چنین شرایطی یافته است؟ چرا فرار از خانه زیاد شده است؟ چرا بچه های معصوم، فرار را بر قرار ترجیح می دهند؟ در حالی که قانون اساسی کشورمان تأکید کرده که نهاد خانواده باید انسجام داشته باشد».

وضعیت طلاق در ایران 

دکتر زاهدی اصل به آمار طلاق نیز اشاره کرد و افزود: «از هر پنج ازدواج، یک طلاق ثبت می شود، چرا تجرد در جامعه افزایش یافته؟ اگرچه آدم هایی که مجرد زندگی می کنند، لزوماً آدم های فاسدی نیستند، اما باید به این نکته توجه کنیم، افرادی که به شکل مجرد زندگی می کنند جرأت و جسارت تشکیل زندگی مشترک را ندارند و این امکان آسیب را زیاد می کند».

وی در بررسی این موضوع گفت:«جوان نمی تواند تشکیل زندگی بدهد چون اشتغال و درآمد مناسب دارد و بیکاری منشأ بسیاری از آسیب های اجتماعی است ،حضرت علی (ع) مي فرمايند از دست بیکار، هر کاری بر می آید». 

این استاد دانشگاه تأکید کرد که سرآمار و ارقام دعوا نکنیم، بلکه با واقعیت های موجود جامعه کنار بیاییم.وی به عنوان مثال به روستاها اشاره کرد و افزود: «بعد از پیروزی انقلاب در روستاها کارهای زیادی انجام شده است، راهسازی انجام شده، برق و آب فراهم شده مدرسه و درمانگاه ساخته شده اما هیچکدام از اینها نتوانسته جلوی مهاجرت از روستاها را بگیرد، چون اشتغال موجود در روستاها برایشان کفایت نمی کند، اغلب مردم روستا، شش ماه کار می‌کند و شش ماه بیکار هستند، اگر 50 درصد سرمایه گذاری که در روستاها انجام شد، صرف ایجاد اشتغال در روستاها می شد، با این سیل مهاجرت به شهرها مواجه نبودیم ».

مهاجرت و حاشیه نشینی 

دکتر زاهدی اصل ماجرای مهاجرت را در همین جا خاتمه یافته نمی داند و می گوید: «متأسفانه این جمعیت مهاجر اغلب در حاشیه شهرها ساکن می شوند، چون نه از لحاظ اقتصادی و نه از لحاظ فرهنگی نمی توانند جذب مرکز شهرها شوند. به این خاطر انواع حلبی آبادها و حصیرآبادها در حاشیه شهرها به وجود می آید ».

وی با تأکید بر اینکه لزوماً همه حاشیه شهرها آسیب زا نیست، گفت: اما حاشیه شهرها از پتانسیل تخریب بالایی برخوردار است .

خودكشی و خودسوزی 

این استاد دانشگاه به آسیب دیگری مثل خودکشی اشاره کرد و در این باره نیز گفت: «آمار خودکشی و خودسوزی در دختران اخیراً نگران کننده شده است، این سئوال قابل طرح است که چرا برای دختران خود فضایی ایجاد کنیم که دست به خودسوزی بزند و این را راه نجات خود بداند؟». 

وی تأکید کرد: «وضعیت موجود اجتماعی کشور زیبنده جامعه ما نیست چون ما نه فقیر فرهنگی هستیم، نه فقیر اقتصادی ». 

تبعات اجتماعی جنگ بر جامعه ایران 

دکتر زاهدی اصل در پاسخ به این سئوال که «آیا شرایط اجتماعی موجود ما نتیجه جنگ و تبعات اقتصادی، اجتماعی پس از آن نیست،» گفت: جنگ یک بلای خانمانسوز است که هشت سال به کشورمان تحمیل شد اما جنگ سال 67 تمام شد و از آن تاریخ 19 سال گذشته است. جنگ را هم همین مردم، با همدلی و احساس مسئولیت اداره کردند ولی الان این پارامترهای مثبت وجود ندارد، چرا؟ اگر الان حادثه ای در خیابان ببینیم، جرأت نمی کنیم واردش شویم چون می دانیم که گرفتار می شویم». 

وی در مورد علت اصلی ایجاد چنین وضعیتی گفت: «منبع خاصی را نمی توانیم به عنوان مقصر قلمداد کنیم، همه مقصرند، قوانین، دولتمردان، مردم، نهادها و غیره». 

شرایط كشور : دوره گذار 
دکتر زاهدی اصل در مورد شرایط گذار کشور از جامعه سنتی به مدرن نیز گفت: «نمی توانیم با عنوان دوره گذار نیز شرایط کشور را توجیه کنیم. در سال های 65-60 با بالاترین نرخ رشد جمعیت مواجه بودیم. الان آن جمعیت به 25-18 سالگی رسیده که دانشگاه، کار و مسکن می خواهند. تا 10 سال دیگر با انبوه فوق لیسانس و دکترای بیکار مواجه هستیم که در دانشگاه نه مهارت زندگی را یاد گرفته و نه معلومات علمی و درستی فراگرفته است و این خودبسترساز انواع آسیب های اجتماعی است. در مواجهه با بزهکاری با جوان بدبخت برخورد می شود در صورتی که باید بدانیم او علت نیست بلکه خود معلول است» .

وی با یادآوری یکی از سخنرانی های خود در سال های گذشته گفت: «من از سال های پیش گفتم که دهه 80، دهه بحران است چون با رشد انبوه جمعیتی مواجه هستیم که زندگی، خانه، شغل، فراغت، تفریح و غیره می‌خواهد و همه اینها هم حق اوست. اما ما با توجه به درآمد انبوه نفتی و غیرنفتی و درآمدی که داریم نمی توانیم نیازهای او را برآورده کنیم، کشور ما مشل اقتصادی ندارد، بلکه در تدبیر و اعمال مدیریت بهینه مشکل دارد.وقتی برای جوان تفریح سالم ایجاد نکنیم او به سمت تفریحات ناسالم می رود، وقتی محدودش می کنیم سر از زیرزمین ها و خانه‌های تیمی و غیره در می آورد». 


علل و عوامل ایجاد آسیب های اجتماعی 

دکتر زاهدی اصل در پاسخ به این سئوال که«علل و عوامل اصلی ایجاد این آسیب ها چیست؟» یکی از علت های اصلی آن را مسائل اقتصادی دانست و افزود: «با برنامه ریزی دقیق می توان موانع اقتصادی را برطرف کرد. اما علل اجتماعی را نباید نادیده گرفت. فقدان سرمایه اجتماعی و یا تقلیل رفتن آن از علل ایجاد آسیب های اجتماعی است». 

وی به این ضرب المثل که "خیلی زرنگی مواظب کلاه خودت باش تا باد نبرد" اشاره کرد و گفت: «این حرف در ذهن تک تک ما ایجاد شده که تنها به رفاه و منافع خودمان فکر کنیم. در صورتی که قبلاً اینگونه نبوده است ».

فقر فرهنگی 

دکتر زاهدی اصل فقر عوامل فرهنگی را هم پر رنگ دانست و افزود: «دین اسلامی دین مداراست، پیامبر اسلام، پیامبر رحمت است، فرهنگ ما نیز فرهنگ غنی ایثار، محبت، صفا و صمیمیت است. علاوه بر فرهنگ اسلامی، در فرهنگ ایرانی نیز جز این ها نیامده است، مگر پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک غیر از این می گوید. این فرهنگ اسلامی و ایرانی با این ویژگی های مثبت باید از ابتدایی ترین سطح در کتاب ها و زندگی تک تک ما وارد شود».

بحران هویت جوانان 

این استاد در بخش دیگری از صحبت هایش به بحران هویت جوانان نیز اشاره کرد و گفت: «جوان ما بین خانواده، مدرسه و جامعه سرگردان است، خود ما بسترساز این بحران هویت هستیم، از نوجوان 16 ساله چه انتظاری داریم وقتی در این فضاهای متناقض قرار می گیرد ».

راه حل رفع آسیب های اجتماعی 
وی آسیب های اجتماعی را مثل یک زخم دانست که اگر آن را از جریان هوا دور نگهداریم، آلوده و عمیق‌تر می‌شود.این استاد دانشگاه راه‌حل رفع آسیب‌های اجتماعی را كار كردن بدون حب و بغض دانست و گفت: «كه نمی‌توانیم روی آسیب‌های اجتماعی سرپوش بگذاریم بلكه باید توان علمی خود را بكار بگیریم و علل آن را بشناسیم، سپس ارائه طریق كنیم». 

كاهش آسيبهاي اجتماعي  منبع : http://svr.irantvto.ir

كاهش آسيبهاي اجتماعي

مقام معظم رهبري(مدظله العالي)

مسئولين دولت بايد مهارت را باجديت دنبال كنند.

 امروز درهاي كشور ما براي رشد مهارتهاي فني وحرفه اي باز است.

 اقشار آسيب پذير ودرمعرص آسيب بايد تحت حمايت و پوشش هاي همگاني ، مهارتي و همه جانبه قرارگيرند.

    آسيب يا كجروي اجتماعي به هر نوع عمل فردي يا جمعي اطلاق مي‌شود كه در چارچوب اصول اخلاقي و قواعد عمل جمعي عام رسمي يا غيررسمي جامعه محل فعاليت كنشگران قرار نمي‌گيرد و در نتيجه با منع قانوني و يا قبح اخلاقي واجتماعي روبرو مي‌گردد.Anchorبه همين دليل كجروان سعي دارند كجروي‌هاي خود را ازديد ناظران قانون، اخلاق عمومي و نظم اجتماعي پنهان نمايند. زيرا در غير اين صورت با تعقيب قانوني، تكفير اخلاقي و طرد اجتماعي مواجهه مي‌شوندآسيب‌هاي اجتماعي پديده‌هايي متنوع، نسبي و متغير مي باشند. پرخاشگري و جنايت، خودكشي، اعتياد و قاچاق موادمخدر، روسپيگري، جرائم مالي، اقتصادي و سرقت نمونه‌هايي از آسيب‌هاي اجتماعي جامعه امروزي ايران‌اند كه كم و كيف آنها برحسب زمان و مكان (يعني حال نسبت به گذشته و درشهرها نسبت به روستاها) تغيير مي‌كنند. بنابراين آنچه امروز در يك جامعة خاص، آسيب يا كجروي تلقي مي‌شود ممكن است فردا در همين جامعه و يا همين امروز ولي در جامعه‌اي ديگر به عنوان آسيب يا كجروي شناخته نشود.آسيب‌هاي اجتماعي با وجود برخورداري از تنوع و نسبيت، پديده‌هايي واقعي و قانونمند هستند. جهل نسبت به آنها نافي آنهانيست. قانونمند بودن آسيب‌ها كنترل‌پذيري آن‌ها را ممكن مي‌سازد. بنابراين آسيب‌هاي اجتماعي قابل درمان و پيشگيري‌اند. پيش‌گيري از آسيب‌هاي اجتماعي در هر جامعه‌اي موكول به شناخت علمي ويژگي‌ها و قانونمندي‌هاي حاكم بر تحول آسيب‌ها در آن جامعه و بكارگيري يافته‌هاي علمي و آموزشي در فرايند برنامه‌ريزي‌هاي اجتماعي است. اين امر يكي ازچالش‌هاي اساسي است كه اغلب دولت‌ها به ويژه در جوامع در حال گذار همچون ايران با آن روبرو هستند. ميزان موفقيت هر كشور در پيش‌گيري از آسيب‌هاي اجتماعي معرف كارايي نظام اجتماعي غالب در آن جامعه است .خوشبختانه در ايران امروزي، اكثريت مردم نسبت به آسيب‌هاي اجتماعي عمده در كشور نظير اعتياد و قاچاق مواد مخدر، پرخاشگري،خودكشي، بي‌بند و باري در روابط جنسي، دزدي و ... آگاه هستند و از گسترش روز افزون آنها بيمناك‌ مي باشند، و اين امر وظايف دولت را درمقابلة صحيح با آسيب‌هاي اجتماعي سنگين‌تر مي‌سازدبرخي به غلط آسيب‌هاي اجتماعي را جزو پيامدهاي محتوم و غيرقابل اجتناب مدرنيته يا توسعه مي‌دانند. درست است كه هر تغييري عوارضي دارد و براي توسعه، هزينه پرداخت مي‌شود ولي اين بدان معني نيست كه هر نوع تغييري را توسعه بدانيم و براي آن هر نوع هزينه‌اي بپردازيم.  آسيب‌هاي اجتماعي كه به معني كژكاركردهاي واحدهاي جمعي يا كژكرداري‌هاي افراد است، نه تنها شاخص توسعه نيستند بلكه نشانه‌هاي بحران‌اند. بنابراين هرچه ميزان آسيب‌هاي اجتماعي درجامعه بيشتر باشد شدت بحران هم بيشتر است. روند رو به رشد آسيب‌ها از تداوم و تشديدبحران نظام اجتماعي موجود حكايت دارد. بنابراين آسيب‌هاي اجتماعي نوعي آنتروپي يا انرژي هرز رفته‌اي است كه نظام اجتماعي بحران‌زا و ناكارآمد بر مردم جامعه تحميل مي‌كند. اين آسيب‌ها هزينه‌هايي است كه مردم جامعه براي آن نوع نظام‌هايي مي‌پردازند كه توان تطابق خود را با شرايط جديد از دست داده و از ساماندهي نظم ومديريت تضادهاي دروني خود عاجزاند.

انواع آسیبهای اجتماعی   منبع : http://daneshnameh.roshd.ir

انواع آسیبهای اجتماعی

تازه کردن چاپ 
جامعه و علوم اجتماعی > علوم اجتماعی
جامعه و علوم اجتماعی > روان شناسی > روان شناسی اجتماعی
(cached)

مقدمه

مسئله مربوط به آسیبهای اجتماعی از دیرباز در جامعه بشری مورد توجه اندیشمندان بوده است. همزمان با گسترش انقلاب صنعتی و گسترش دامنه نیازمندیها ، محرومیتهای ناشی از عدم امکان برآورده شدن خواستها و نیازهای زندگی موجب گسترش شدید و دامنه‌دار فساد ، عصیان ، تبهکاری ، سرگردانی ، دزدی و انحراف جنسی و دیگر آسیبها شده است. 

هر چند اکثر مشکلات اجتماعی انواعی تکراری در طول نسلهای مختلف هستند، اما چنانکه مشاهده می‌شود برخی از این انواع در برخی نسلها اهمیت بیشتری پیدا کرده است و حتی برخی انواع این آسیبها در نسلهای بعدی زاده شده‌اند. از سوی دیگر از آنجایی که یکسری علل غالب در هر جامعه وجود دارند که نسبت به سایر علل اهمیت بیشتری در بروز آسیبها دارند، هر چند از انواع متمایز آسیبها سخن می‌رود، اما عمدتا همپوشیهایی بین آنها دیده می‌شود. 

وابستگی دارویی یا اعتیاد

اعتیاد به معنی تمایل به مصرف مستمر یا متناوب یک ماده برای کسب لذت یا رفع احساس ناراحتی اطلاق می‌شود که قطع آن ناراحتیهای روانی یا اختلالات جسمانی ایجاد می‌کند. در گرایش به اعتیاد عوامل مختلفی شناسایی و مطرح شده‌اند. این عوامل هر چه باشند (که البته در مباحث مربوط به علت شناسی حائز اهمیت هستند.) سرچشمه بسیاری مشکلات فردی ، خانوادگی و اجتماعی هستند. اعتیاد به سبب ویژگیهای ذاتی خود ، اغلب با سایر آسیبها همراه می‌شود و موجب هدر رفتن نیروهای ثمربخش جامعه می‌شود. 

انحرافات جنسی

غریزه جنسی هم می‌تواند منشأ بروز عالیترین نمودارهای ذوقی و هنری باشد و هم منشأ تشکیل بنیاد یک خانواده و هم منشأ بسیاری از جرائم. عوامل مختلف محیطی و خانوادگی و اجتماعی سر منشأ بروز انواع انحرافات جنسی هستند. هر چند برخی از این نوع انحرافات مشکلاتی فردی هستند، ولی اکثر آنها به آن جهت که در ارتباط با فرد دیگر معنی پیدا می‌کنند عوارض اجتماعی را در بر خواهند داشت. 

از سوی دیگر مبارزه با این دسته از آسیبها در برخی موارد نیازمند تغییرات اساسی اجتماعی است و لازم است تحولاتی کلی و برنامه ریزی‌های دقیقی جهت رفع آنها صورت گیرد و این تغییرات با ارائه آموزشهای وسیع اجتماعی برای افراد و خانواده‌ها و رفع عوامل بنیادی امکانپذیر خواهد بود. این دسته از انحرافات نیز اغلب با سایر آسیبها در ارتباط نزدیک هستند و گاهی حتی موجب بروز مشکلات جدی می‌شوند. مثل بیماری ایدز که با انحرافات جنسی ارتباط نزدیک دارد. 

سرقت و دزدی

بطور کلی سرقت و دزدی هم از لحاظ عرفی و هم از لحاظ قانونی به عنوان یک آسیب جدی محسوب می‌شوند. هر چند عوامل متعددی در بروز این مشکل شناخته شده‌اند، مثل فقر و بیکاری ، اعتیاد و شیوه‌های تربیتی ، اما باید توجه داشت مبانی شخصیت اهمیت ویژه در ارتکاب دزدی دارند. این افراد معمولا از لحاظ رشد اخلاقی در سطح خیلی پایین و ضعیف هستند و بطور کلی ثبات و استواری و قدرت تحلیل و تفکر درباره پیامدهای رفتار خود را به قدر کافی ندارند. در مباحث مربوط به علل زردی به علل تربیتی تأکید فراوان می‌شود. الگوهای رفتاری خود والدین ، واکنشهای آنها درباره دزدیهای کوچک دوران کودکی ، مسأله پول توجیهی و کمک به شناخت مسأله مالکیت در دوره کودکی در ارتباط نزدیک با رفتارهای دزدی بزرگسالی و نوجوانی دارند. 

خودکشی

خودکشی هر چند در وهله اول یک مشکل فردی به شمار می‌رود ولی از آنجایی که فرد در اجتماع زندگی می‌کند و تأثیرات متقابلی همواره بین آنها برقرار است، به عنوان یک معضل اجتماعی مورد بررسی قرار می‌گیرد. آمار خودکشی معمولا با سایر جرایم و آسیبها ارتباط پیدا می‌کند، بطوری که در میان گروههای مبتلا به اعتیاد خودکشی بیشتر دیده می‌شود. همچنین در آسیبهای مربوط به انحرافات جسمانی بویژه در میان قربانیان این انحراف خودکشی پدیده شایعی است. در میان بیماران روانی بویژه افسردگیهای شدید نیز اغلب خودکشی مسأله قابل توجهی است. 

به هر حال خودکشی پیوندهایی با متغیرهای اجتماعی دارد بطوری که علاوه بر تأثیری که از شرایط اجتماعی را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد. ارائه راهکارهای مناسب در بررسی مشکلات گروههای در معرض خطر مثل معتادین و خانواده‌های آن ، بیماران روانی و خانواده‌های آنها ، خانواده‌های نابسامان و آموزشهای فردی در مواجهه با تغییرات اساسی روشهایی سودمند خواهد بود. در این راستا توجه به گروههای سنی که در معرض خطر بیشتری هستند و خودکشی در میان آنها رواج بیشتری نسبت به سایر گروههای سنی دارد، مثل نوجوانان و جوانان اهمیت زیادی دارد. 

مهاجرت

مهاجرت علاوه بر مشکلات اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی که دارد مستلزم تغییراتی خاص است که مطابقت و سازگاری با آنها اغلب مشکلاتی را برای فرد و جامعه ایجاد می‌کند. به عبارتی علاوه بر اینکه مهاجرت در برنامه ریزیهای کلان اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی مشکلاتی را ایجاد می‌کند، مثل مهاجرت روستاییان به شهرها که خالی شدن روستاها از سکنه ، کاهش کشاورزی ، افزایش مشاغل کاذب و ... را به دنبال دارد موجب می‌شود، تا فرد برای سازگاری با تغییرات حاصل فشار زیادی را متحمل شود. 

شوک فرهنگی یکی از عوارض حاصل از مهاجرت است که با اضطراب و افسردگی ، احساس جدا شدن و مسخ واقعیت و مسخ شخصیت مشخص است. تحقیقات نشان می‌دهد شیوع مشکلات روحی و روانی بین مهاجرین بخصوص در بین مهاجرینی که شرایط مقصد بسیار متفاوت از شرایط مبدأ یا محل سکونت قبلی آنها بوده است شیوع بیشتری دارد. رایجترین اختلال علائم پارانوئید یا سوء ظن است که به احتمال قوی به دلیل تفاوتهای آنان از نظر زبان ، عادات و آداب و رسوم ، چهره ، نوع لباس و غیره است. 

بی ‌خانمانی

منابع فزاینده‌ای وجود مسائل ویژه‌ای را در افراد بی خانمان تأیید می‌کنند. چنین کسانی ممکن است در خیابانها سرگردان باشند یا به علل برخی بزهکاریهای دیگر که معمولا توأم با بی خانمانی آنهاست مثل دزدی ، اعتیاد و ... در زندانها یا کانونهای اصلاح و تربیت بسر برند. در بین افراد بی خانمان دسته‌های مختلفی از افراد دیده می‌شود، یک دسته شامل بیماران روانی شدید هستند که اغلب یا مدتهاست از خانواده خود دورند یا بطور موقتی از خانه خارج شده‌اند. معتادین گروه دیگری از این افراد را شامل می‌شوند که معمولا مراحل عمیق اعتیاد خود را می‌گذرانند. 

کودکان خیابانی و دختران و زنانی که با بی خانمانی به انحرافات جنسی نیز مبتلا هستند دو دسته دیگر را در بین افراد بی خانمان تشکیل می‌دهند. بسته به مکان جغرافیایی محله فقیر نشین شهر ، پارک شهر ، حومه شهر و نواحی روستایی خصوصیات این جمعیت فرق می‌کند. برخی در محدوده جغرافیایی نسبتا ثابتی می‌مانند در حالیکه عده‌ای از یک قسمت کشور به بخشهای دیگر یا از منطقه شهر به مناطق دیگر مسافرت می‌کنند. 

فقر

فقر در واقع مادر تمام آسیبهای اجتماعی است. فقر با بسیاری مسائل زیر پا از جمله ضعف تندرستی و افزایش مرگ و میر ، بیماری روانی ، شکست تحصیلی ، جرم و مصرف دارو رابطه دارد. هر چند خود فقر بطور ذاتی یک مشکل و آسیب است، اما این لزوما به این معناست که تمام افرادی که زیر خط فقر زندگی می‌کنند. افرادی نابسامان و مشکل ساز برای اجتماع هستند. مشکلات اقتصادی ، عدم تأمین نیازهای جسمی و روانی اغلب زمینه‌ای برای بروز و ظهور مشکلات اجتماعی دیگری است. 

بیکاری

بیکاری معضل اجتماعی دیگری است که هم آسیبهای جدی فردی و هم آسیبهای قابل ملاحظه اجتماعی را در دامن دارد. بیکاری بویژه در نسل پر انرژی و جوان که انرژی و قدرت و نیروهای آنها راکد و بی‌مصرف باقی می‌ماند نمود بیشتری پیدا می‌کند و زمینه را برای انوع انحرافات اجتماعی فراهم می‌سازد. وجود فرصتهای همیشه خالی ، عدم تحمل بیکاری ، فقدان قدرت تأمین نیازها به دلیل نداشتن درآمد، زمینه‌هایی آماده برای کاشت بذر جرم و انحرافات می‌باشند. 

مباحث مرتبط با عنوان

زندگی كنید و از حال لذت ببرید.

برای آغاز یك زندگی شاد و سعادتمند لازم نیست كه در انتظار بنشینیم:
فارغ التحصیل شویم
به دوران دانشگاه برگردیم
به دوران کودکی برگردیم
وزنمان را كاهش دهیم
وزنمان را افزایش دهیم
شروع به كار کنیم
مهاجرت کنیم
دوستان تازه ای پیدا کنیم
ازدواج کنیم
فرزند به دنیا بیاوریم
یک خانه شیک بسازیم
شروع تعطیلات فرا برسد
صبح جمعه بیاید
در انتظار دریافت وام جدید باشیم
یك ماشین نو بخریم
بازپرداخت قسط ها به اتمام برسد
برنده یک مسابقه میلیونی شویم
مشهور و سرشناس شویم
بهار بیاید
تابستان از راه برسد
پاییز را تجربه کنبم
زمستان را به امید بهار دلخوش کنیم
اول برج ...
پخش فیلم مورد نظرمان از تلویزیون
سفرهای خارجی
مردن
تولد مجدد !
و...

حقیقت این است كه برای خوشبختی، هیچ زمانی بهتر از همین الآن وجود ندارد.
اگر الآن نه، پس كی؟

زندگی همواره پر از چالش است.
و مشکلات تمامی نخواهند داشت!

بهتر این است كه این واقعیت را بپذیریم و تصمیم بگیریم كه با وجود همه این مسائل،
شاد و خوشبخت زندگی كنیم.

هیچ زمانی بهتر از همین لحظه برای شاد بودن وجود ندارد.
زندگی كنید و از حال لذت ببرید.


شکایت از تنهایی

فردا برای دلجویی دیراست

حفظ خونسردی

دلسوزتر از خودت کسی نیست

از مشکلات نهراسیم

قضاوت درباره دیگران ...

حرف زدن رو در رو نه پشت سر

استعدادهارا بشناسیم و نیز طرفیت هارا

نیاز به با هم بودن

احساس کشی کم از خودکشی نیست

انسانها...


انسان های بزرگ در باره عقاید سخن می گویند.

انسان های متوسط در باره وقایع سخن می گویند.ا

انسان های کوچک پشت سر دیگران سخن می گویند.

انسان های بزرگ عظــــمت دیگران را مـی بیننـد.

انسان های متوسط به دنبال عظمت خود هستند.

انسان های کوچک عظمت خود را در تحقیر دیگران می بینند.

انسان های بزرگ سکوت را برای سخن گفتن برمی گزینند

انسان های متوسط گاه سکوت را بر سخن گفتن ترجیح می دهند.

انسانهای کوچک با سخن گفتن بسیار،فرصت سکوت را از خود می گیرند


جایگاه کسانی که پشت شما حرف می زنند

سبک زندگی اسلامی: همبستگی استقلال اعضای خانواده

در راستای تبیین سبک زندگی اسلامی لازم است که به نیاز های خانواده  های امروزی را پاسخ دهیم  و هیچ الگویی از اسلام کامل تر نیست لذا در تبیین این هدف اولین برنامه از مجموعه برنامه های سبک زندگی اسلامی با موضوع همبستگی استقلال و اعضای خانواده  با کارشناسی سرکار خانم دکتر زهرا علاسوند از اساتید حوزه و دانشگاه و پژوهشگر  برتر برای دانلود در سایت موعود قرار گرفته است

 

طبعا همه می دانند که خانواده ها تحت تاثیر عوامل بیرونی در حال تغییر است و این عوامل بر خانواده تحمیل می‌شود به گونه‌ای که دیگر جوانان امروز تمایلی به ادامه شیوه زندگی به سبک پدر و مادرانشان نیستند و معنی و مفهوم خانواده در حال تغییر است لذا این خطری است که باید به آن اهمیت داد و خانواده هایی که به هم همبستگی عاطفی و روانی دارند در حال تبدیل شدن به گروهی از افراد مستق می‌شود  …

دانلود : همبستگی و استقلال اعضای خانواده 

5عامل مهم ایجاد احساسات منفی به نقل از برایان تریسی

5عامل مهم ایجاد احساسات منفی به نقل از برایان تریسی

احساسات منفی، ارزیابی را مغشوش می‌کند. فرد گرفتار در احساسات منفی، قادر نیست واضح و منطقی فکر کند. هرچه احساس منفی شدیدتر باشد، شخص بیشتر از واقعیت دور می‌شود و در استدلال‌‌‌کردن ناتوان‌تر می‌شود.

 

هر کسی خواهانِ خوشحالی و احساس رضایتمندی است. هر فردی دوست دارد که لذت، رضایتمندی، روابط شاد و آرامش ذهن را تجربه کند. پس چرا این همه آدم، با خواست خود، «در ناامیدی محض» زندگی می‌کنند؟
کودکان به‌دلیل سرزنش‌های مخرب و کمبود محبت در دوران کودکی، از همان سنین اولیه، احساسات منفی را در خود پرورش می‌دهند. وقتی بالغ‌تر می‌شوند، این احساسات شدید‌تر می‌شود و انواع احساسات منفی بیشتری را تولید می‌کند.
عمده‌ترین احساسات منفی‌ای که افراد تجربه می‌کنند عبارتند از: ترس، تردید، نگرانی، غبطه، حسادت، خشم، بی‌لیاقتی و احساس عدم کفایت هنگام مقایسه با دیگران. وقتی کودکی مدام مورد‌ سرزنش قرار می‌گیرد در وی ترس، شک و نگرانی ایجاد می‌شود. حتی زمانی که کودک کارهای ارزشمند انجام می‌دهد، باز والدینش خشنود نمی‌‌شوند. در اغلب خانواده‌ها، والدین به‌ندرت محبت یا تایید خود را ابراز می‌کنند و یا به‌ محض اینکه حس کنند کودک در خشنود کردن‌شان کوتاهی می‌کند، عشق و تاییدشان را از او دریغ می‌کنند.
 
احساسات، ارزیابی‌ را مغشوش می‌کند
احساسات، به‌خصوص احساسات منفی، ارزیابی را مغشوش می‌کند. فرد گرفتار در احساسات منفی، قادر نیست واضح و منطقی فکر کند. هرچه احساس منفی شدیدتر باشد، شخص بیشتر از واقعیت دور می‌شود و در استدلال‌‌‌کردن ناتوان‌تر می‌شود. در این حالت گفتار و رفتار شخص، اغلب غیرقابل‌توجیه و زیان‌آور است.
 
ریشه‌های احساسات منفی
پنج عامل اصلی، باعث می‌شود مردم در خود احساسات منفی به‌وجود بیاورند و در آن وضعیت بمانند. این پنج عامل: توجیه کردن، درگیر شرایط شدن، حساسیت شدید، قضاوت کردن و خودفریبی است. برای رهایی از احساسات منفی باید بفهمیدکه این احساسات از کجا می‌آیند، تا بتوانید از شرشان خلاص شوید یا از همان ابتدا مانع به‌وجود آمدنشان شوید.
 
توجیه کردن
با توجیه و عذر آوردن، از منفی بودن خود دفاع می‌کنید و به خود حق می‌دهید که عصبانی باشید. احساسات منفی تنها زمانی به‌وجود می‌آیند که شما به خود حق می‌دهید که این احساسات را برای خود و دیگران به‌وجود بیاورید.
وقتی در‌مورد وضعیت ناگوار خاصی بحث می‌کنید، با ارائه دلایل مختلف، مشغول توجیه احساسات منفی‌تان می‌شوید. اغلب حین رانندگی با خودتان حرف می‌زنید؛ خودتان را توجیه می‌کنید و به محکوم کردن افرادی که در آنجا نیستند می‌پردازید. توجیه کردن، شب‌ها شما را بیدار نگه‌ می‌دارد.
هرچه بیشتر خود را توجیه و متقاعد می‌کنید که طرف مقابل «بد» است و شما پاک و بی‌گناهید و حق دارید اینگونه احساس کنید، عصبانی‌تر‌ و سرخورده‌تر می‌شوید.
البته شاید موقعیتی ایجاد شده باشد که ناحق است و باعث آزردگی یا عصبانیت شما شده، اما تنها کسی که می‌تواند احساسی را به آن تجربه گره بزند، خودتان هستید. شما می‌توانید انتخاب کنید که احساس بدتان را نگه دارید یا آنرا رها کنید.
 
برخود گرفتن
برخود گرفتن، دومین عامل لازم  برای داشتن احساسات منفی است. به‌ این‌ معنی که از موارد برداشت شخصی می‌کنید. اتفاقات را به‌عنوان حمله‌ای به شخص خودتان تفسیر می‌کنید.
اگر شرایط ناگوار را حمل بر خودتان ندانید، نمی‌توانید احساساتی چه منفی، چه مثبت، در مورد آن شرایط بروز دهید. اگر در روزنامه بخوانید که هزاران نفر (مرد، زن و کودک) در اثر سِیلی در شمال چین غرق شده‌اند، اندکی احساس تاسف خواهید کرد ولی باز بدون احساس خیلی خاصی به خواندن عناوین بعدی مشغول خواهید شد. چون هیچ‌کدام از آن غرق‌شد‌گان را نمی‌شناسید و حتی آن منطقه را خوب نمی‌شناسید. شما در موقعیت این تراژدی قرار نمی‌گیرید. در نتیجه شما هیچ احساس منفی درباره آن تجربه نمی‌کنید.
این بدین معنا نیست که نمی‌توانید درباره اتفاقاتی که برای دیگران می‌افتد، احساس دلسوزی داشته باشید، موضوع آن است که احساس‌تان درگیر نمی‌شود. به‌عنوان مثال، اگر همکاری به‌دلیل مشکلات شخصی نمی‌تواند وظایفش را خوب انجام دهد، برایش متاسف می‌شوید ولی این دلیل نمی‌شود که مسئولیت‌هایش را قبول کنید. داشتن حد و مرزهای سالمِ احساسی، به‌خصوص در محیط کار ضروری است. می‌توانید بدون درگیر شدن با احساسات فرد دیگر، همچنان غم‌خوار او باشید.
 
حساسیت شدید
سومین عامل احساسات منفی، داشتن حساسیت شدید به تفکرات، عقاید یا دیدگاه‌های دیگران نسبت به خودتان است. همانطور که اشاره شد، افرادی که با سرزنش‌های شدید و کمبود محبت بزرگ شده‌اند، احساس حقارت و بی‌کفایتی می‌کنند. این احساسات به‌صورت نگرانی در مورد عمل، عکس‌العمل و رفتار دیگران بروز می‌کند.
پیتر اُسپِنسکی در کتاب «در جستجوی معجزه» از این فرایند با عنوان «تصورات درونی»، حساسیت شدید در نحوه رفتارتان با دیگران، یا حتی ناراحتی و افسردگی به این خاطر‌که «تصور می‌کنید» طرف مقابل در مورد شما منفی فکر می‌کند، یاد کرده است.
یک صحبت مثبت یا نظر تاییدکننده از طرف دیگران، می‌تواند در شما اعتماد‌به‌نفس ایجاد کند و یک نظر منفی شما را در هم می‌شکند. افرادی که بیش از حد حساس هستند، اغلب رد شدن‌ها و مذمت‌هایی را می‌بینند که وجود خارجی ندارند. در شرایط حاد، افراد فوق‌حساس نمی‌توانند بدون تایید دیگران تصمیم بگیرند و قدم از قدم بردارند.
 
قضاوت کردن
چهارمین دلیل احساسات منفی، قضاوت‌ کردن یا تمایل به ارزیابی منفی دیگران است. وقتی دیگران را قضاوت کنید، همواره آن‌ها را مقصر خواهید دانست. مقصر دانستن دیگران، توجیهی برای عصبانیت، تنفر و احساسات منفی‌ شما نسبت به آن‌ها می‌شود.
 با قضاوت دیگران، برای خود احساسات منفی و ناراحتی ایجاد می‌کنید. از هر میزانی که برای سنجش دیگران استفاده کنید برای قضاوت خودتان به‌کار خواهد رفت. وقتی در‌مورد دیگران قضاوت می‌کنید، خود را در وضعیت بالاتری نسبت به آنها قرار می‌دهید، آنها را پایین‌تر از خودتان می‌بینید، که این عمل اغلب باعث برانگیختن واکنش‌های منفی دیگران می‌شود.
اگر طرف مقابل را داوری نکنید، نمی‌توانید از آن شخص عصبانی شوید. فقط هنگامی می‌توانید عصبانی‌ شوید که برای ‌خودتان توجیه کنید که طرف مقابل کاری کرده یا حرفی زده (یا نتوانسته کاری را درست انجام بدهد)، که باعث آسیب شما شده است.
 
برای حذف قضاوت از زندگی خود، از هم‌اکنون تصمیم بگیرید دیگران را در هیچ موردی قضاوت نکنید. انجام اینکار در ابتدا بسیار مشکل است، اما با تمرین راحت‌تر خواهد شد. فقط به خودتان یادآوری کنید که همه مردم مستحق زندگی با روش و منش خودشان هستند.
 
خودفریبی
خودفریبی، یعنی با یک توضیح قابل‌قبول اجتماعی بخواهید روی یک رفتار غیرقابل‌قبول سرپوش قرار دهید و آن‌را با دلیل موجه بدانید. جان آساراف این‌ها را «دروغ‌های منطقی» می‌خواند.
اغلب مردم به‌‌دلیل عزت‌نفس پايين و شخصیت ضعیف، نمی‌توانند اقرار کنند کاری که کرده‌اند یا حرفی که زده‌اند نادرست و غیرمنطقی است. حتي بدترين مجرمان، احساس مي‌كنند كه بي‌گناه‌ هستند و صرفا قرباني‌ کسي، چيزي و يا جامعه شده‌اند. آنها سعی دارند رفتارشان را منطقی جلوه دهند.
پیتر اوسپنسکی، توضيح مي‌دهد كه تقریبا همه تلخ‌کامی‌ها ناشی از «ابراز احساسات منفي» است. صحبت مدام در مورد شرایط منفي و احیای آنها، احساسات منفي را زنده و روبه‌رشد نگه می‌دارد. از این‌رو، احساسات منفي‌ مانند آتش‌سوزی در یک بوته‌زار است که با جرقه کوچکی شروع می‌شود و به‌سرعت پخش می‌شود و غیر‌قابل‌کنترل می‌شود.
 
اما اگر جرقه روی بوته‌ای خشک بیافتد و فورا خاموشش كنيد، هيچ آتش‌سوزي اتفاق نمي‌افتد. همینطور اگر احساسات منفي را در لحظه‌ شروع، متوقف كنيد، مانند همان آتش کوچک، به‌سرعت خاموش ‌می‌شود و هيچ خسارت و خرابي به‌بار نمي‌آورد.
 
عصبانيت: اصلی‌ترین احساس منفي
دير يا زود، همه‌ احساسات منفي به يك احساس منتهی مي‌شوند: «عصبانيت». نهایت احساس منفی، عصبانيت است. سرانجام ترس‌، ترديد، حسادت، غبطه و تنفر به عصبانيت تبدیل می‌شود. این عصبانیت یا به درونتان جاری می‌شود و جسم و روح شما را بيمار می‌کند يا به بیرون جاری می‌شود که باعث سستی و خراب شدن روابط‌ شما با دیگران می‌شود.
تمام افراد ناكام، عصباني هستند. افسردگي عصبانیتی است که به درون جاری شده و به‌دلیل عدم‌توانایی شخص در بيان راحت و صادقانه احساسات به‌وجود می‌آید. اين حالت، اغلب با احساس عزت‌نفس پايين و نااميدي شروع می‌شود.
خشم نوعی عصبانیت است که به بیرون جاری می‌شود و به‌صورت درگیری لفظی یا فیزیکی با افراد دیگر برای کاری که انجام داده‌اند یا انجام نداده‌اند بروز می‌کند.
 
ريشه‌ عصبانيت
علت اصلي عصبانيت این احساس است که کسی به‌ما حمله کرده، آسیب رسانده، سواستفاده کرده یا حرص ما را در‌آورده است. عصبانيت، هميشه ريشه در حالت تدافعي دارد. هم عصبانيت و هم ترس، باعث عقب‌نشینی شخص برای حفاظت از خود یا حمله به طرف مهاجم می‌شود.
يكي از بدترين جنبه‌هاي عصبانيت اين است كه هرچه آنرا بیشتر بروز دهیم، شبيه آتشی غيرقابل‌کنترل، بيشتر مي‌شود. واقعيت اين است كه هرچه عصباني‌تر شویم، بيشتر آسيب می‌بینیم.
ابراز خشم، خيلي زود تبديل به عادت مي‌شود. شخص ناخشنود به‌جایی می‌رسد که كوچكترين مورد، باعث انفجار عصبانيتش می‌شود. او اغلب زندگی را با عصبانیت می‌گذراند. پس از مدتی این احساسات و ابراز عصبانیت، تبدیل به شیوه معمول تفکر و احساس می‌شود و عادی به‌نظر می‌رسد.
دلیل ماندن در وضعیت عصبانی این است که شخص، نیاز دارد کسی آسیب وارده را تایید و نارحتی‌اش را درک‌ کند. وقتي پاي صحبت فردي مي‌نشينيد كه درباره عامل عصبانيت و ناراحتی‌اش حرف می‌زند، شاید بهترین کار گفتن این حرف باشد «من كاملا می‌فهمم چه احساسی دارید، اگر من هم در شرايط شما بودم، چنين احساسي داشتم». ابراز همدردی يكي از سريعترين راه‌ها برای فرونشاندن عصبانیت است. زماني‌كه افراد حس می‌کنند ناراحتی‌شان توسط فرد دیگر درک می‌شود، بهبود آغاز می‌شود.

اضطراب شما را می کشد

نتایج یک مطالعه نشان می‌دهد که اضطراب خطر ابتلا به سکته مغزی را در حد قابل توجهی افزایش می‌دهد. در حال حاضر اضطراب یکی از شایعترین انواع بیماری‌های روانی به شمار می‌رود و ازجمله نشانه‌های آن می‌توان به از دست دادن بی‌دلیل آرامش، سرخوردگی، فشار یا رفتارهای عصبی اشاره کرد. 


به گزارش هلث، در این مطالعه محققان روسی برای اولین بار تاثیر طولانی مدت اضطراب بر سیستم قلبی و عروقی را مورد بررسی قرار دادند.آنها در این مطالعه وضعیت سلامتی بیش از 6 هزار فرد 25 تا 74 ساله را بررسی کردند.